هوش هیجانی در محیط کار

محتوایی که در اینجا مطالعه خواهید کرد
امتیاز دهید

هوش هیجانی در محیط کار

این روزها شرکت‌ها به دنبال استخدام کسانی هستند که تحصیلات، انگیزه، تجربه و اعتماد به نفس داشته باشند و همچنین قابل اعتماد باشند. اخیراً، هوش هیجانی به عنوان یکی از مطلوب‌ترین ویژگی‌های افراد در نیروی کار امروزی وارد این فهرست شده است. هوش هیجانی یا EQ نقشی حیاتی در توانایی هر کارمند برای عملکرد مؤثر به عنوان بخشی از یک تیم حرفه‌ای ایفا می‌کند.

دخالت احساسات و ارتباطات شخصی مدت‌هاست که موضوعی تابو در محل کار بوده است، این ایده قدیمی نشان می‌دهد که تعامل بین فردی فراتر از حد حرفه‌ای، در بهترین حالت بی‌ثمر است و در بدترین حالت زیان‌آور است. همان‌طور که مشخص است کارمندان یا گروه‌های با هوش هیجانی یا EQ بالا، سازنده‌تر و موفق‌تر هستند.

آگاهی و همدلی فعال پیوند تیمی و انگیزه جمعی را تقویت می‌کند. همه افراد برای موفقیت گروه و شرکت در کل تلاش می‌کنند. همه کسب‌وکارها می‌دانند که برای موفقیتشان نیاز به چنین کارمندانی دارند.

هوش هیجانی چیست؟

در یک تعریف ساده، هوش هیجانی به عنوان “توانایی شناسایی و مدیریت احساسات خود و همچنین احساسات دیگران” تعریف می‌شود.

هوش هیجانی چیست؟

مهارت‌های دخیل در هوش هیجانی عبارت‌اند از خودآگاهی، نظم، انگیزه، همدلی و مهارت‌های اجتماعی. 8 حس مهم داریم که اگر بتوانیم بر آن‌ها کنترل داشته باشیم، می‌توانیم در زمینه هوش هیجانی موفق عمل کنیم: خشم، عشق، لذت، غم، ترس، شرم، انزجار، تعجب. داشتن هوش هیجانی به این معناست که بتوانیم بفهمیم که چرا چیزی باعث عصبانیت، غمگینی یا حتی شادی و… ما می‌شود.

سپس بتوانیم با آن هیجان به شیوه‌ای سازنده و سالم کنار بیاییم. EQ چیزی است که به کارمندان اجازه می‌دهد زمانی که با همکاران یا مدیران درگیری یا اختلاف نظری دارند، با احترام به یک راه حل به توافق برسند. هوش هیجانی چیزی است که ما را قادر می‌سازد تا در پروژه‌ها مصالحه کنیم، نیازهای برآورده نشده را با سرپرستان خود در میان بگذاریم و نگرانی‌های خود را در مورد توانایی خود در انجام کار ابراز کنیم.

علاوه بر این، هوش هیجانی نقش مهمی در حل مشکلات و دستیابی به موفقیت در کار دارد. افرادی که EQ بالایی دارند بهتر می‌توانند در طول یک پروژه دشوار، سختی‌ها و ناامیدی‌ها را مدیریت کنند. افراد با هوش هیجانی بالا در پست‌های رهبری و مدیریت، در کاهش ناراحتی در تیم خود بهتر خواهند بود و همه افراد را به سمت یک پایان موفق راهنمایی می‌کنند.

اهمیت هوش هیجانی در محیط کار

اهمیت EQ در محل کار را نمی‌توان دست کم گرفت. چهار دسته متمایز از هوش هیجانی وجود دارد که هر کدام مزایای منحصربه‌فردی را در یک محیط کاری ارائه می‌دهند.

1. خودآگاهی

دسته اول هوش هیجانی خودآگاهی است. خودآگاهی در کنار اعتماد به نفس بالا به ما این امکان را می‌دهد که خودمان را درک کنیم. یک کارمند با خودآگاهی درک واضحی از نقاط قوت، ضعف، محرک‌ها، ارزش‌ها و تأثیر آن‌ها بر دیگران در محیط کار دارد. شهود آن‌ها بسیار قوی است و درک خوبی از اینکه چگونه در هر پروژه یا نقشی قرار می‌گیرند، دارند. آن‌ها از دریافت انتقادات سازنده قدردانی می‌کنند و انگیزه بالایی برای بهبود عملکرد خود دارند. آن‌ها همچنین تأثیر مثبتی بر بقیه اعضا تیم دارند.

2. مدیریت خود

مدیریت خود ما را قادر می‌سازد تا احساسات منفی را احساس کنیم و از تأثیر مخرب آن‌ها جلوگیری کنیم. کارمندی که مهارت‌های خود مدیریتی خوبی دارد هرگز اجازه نمی‌دهد که ناامیدی یا عصبانیت مانع از انجام بهترین عملکردش شود. علاوه بر این، آن‌ها از اینکه بخواهند مشکلات را در محل کار به اطلاع مدیریت برسانند احساس راحتی می‌کنند و درباره خود و دیگران با لحن مناسب و حرفه‌ای صحبت می‌کنند. آن‌ها به عنوان یک رهبر، تیم خود را در مواقع شکست به بهترین شکل مدیریت می‌کنند و در عین حال روحیه خود و روحیه تیمی را حفظ می‌کنند.

3. آگاهی اجتماعی

آگاهی اجتماعی چیزی است که ما را به بازیکنان بزرگ تیم تبدیل می‌کند. یک کارمند با آگاهی اجتماعی بالا می‌تواند تشخیص دهد که دیگران چه زمانی ناراحت هستند، درگیر هستند یا چیزی که تمایل دارند را نمی‌گویند. آن‌ها رفاه گروه را مقدم بر موفقیت خود قرار می‌دهند و با تسهیل یک محیط واقعاً مشارکتی، فضایی را برای تفکر گروهی ایجاد می‌کنند. آن‌ها خدمات‌گرا و شنونده خوبی هستند و به ویژه کارهای گروهی به خوبی نقش ایفا می‌کنند.

4. مدیریت روابط

مدیریت روابط

مدیریت روابط ساده‌ترین نوع همدلی است. یک کارمند با مهارت‌های مدیریت روابط، به طور خودکار در حل تعارض‌های پیش‌آمده متخصص است. آن‌ها می‌توانند در مواجهه با ناراحتی دیگران آرام بمانند و می‌توانند از طریق شوخ‌طبعی یا گوش دادن همدلانه جو بهتری به محیط بدهند. آن‌ها در محل کار بسیار تأثیرگذار هستند و معمولاً نامزدهای خوبی برای پست‌های مدیریتی می‌باشند.

نحوه استفاده از هوش هیجانی در محیط کار

  • به عنوان یک مدیر

اگر در شرکت خود مدیر هستید، احتمالاً EQ بالایی دارید. به این دلیل که اصولاً مدیران از میان کسانی که هوش هیجانی بالایی داشته باشند، انتخاب می‌شوند. مدیران عامل و مدیران هر تیم باید اولین الگوی رفتاری را برای بقیه گروه تعیین کنند و به کارمندان کمک کنند که با آن‌ها و سایر اعضای تیم تعامل داشته باشند. علاوه بر این، باید مراقب باشند که احساسات دیگران را در نظر بگیرند. نشان دادن احترام به کارکنان بهترین راه برای به دست آوردن احترام است.

ارائه بررسی عملکرد

متأسفانه، انتقاد به جایی نمی‌رسد مگر اینکه با درایت و آگاهی اجتماعی آن را بیان کنید. درک اینکه کارکنان شما به چه چیزهایی نیاز دارند و اینکه آن‌ها چه احساسی نسبت به خود و کارشان دارند می‌تواند به شما کمک کند مؤثرترین راه را برای انتقال انتقاد سازنده تعیین کنید. ابراز همدلی و کنترل احساسات خود در مقابل کارمند می‌تواند به آن‌ها انگیزه دهد تا بهترین کار خود را انجام دهند و به موفقیت برسند.

دریافت انتقاد

دریافت انتقاد منفی می‌تواند بسیار دشوار باشد. به خصوص اگر فکر می‌کردید که کار خود را به نحو احسن انجام می‌دادید. انتقاد منفی فرصتی عالی برای بهبود عملکردتان است. زمانی که بازخورد منفی دریافت می‌کنید، مثلاً مبنی بر اینکه چطور باعث شکست کار تیمی شده‌اید، ممکن است واکنش سریع نشان دهید و با تندی برخورد کنید. اما با خودآگاهی و هوش هیجانی می‌توانید واکنش بهتری نشان دهید و از این بازخورد منفی برای بهتر شدن عملکرد و تبدیل شدن به عضوی مؤثر در تیم استفاده کنید.

  • به عنوان مدیر استخدام

مدیر استخدام

آزمایش فردی که برای استخدام بهتان مراجعه کرده است، برای مهارت‌های EQ چالش واقعی است. هوش هیجانی چیزی است که می‌توان آموزش داد و کوچ کرد، اما استخدام کارمندان جدیدی که از نظر هیجانی با هوش هستند باعث صرفه‌جویی در زمان، پول و انرژی زیادی می‌شود.

جن شیرکانی توصیه می‌کند برای ارزیابی EQ یک سؤال در طول مصاحبه بپرسید: “آیا تا به حال ناخواسته کسی را آزرده یا ناراحت کرده‌اید؟ بیشتر برایم توضیح دهید”. این سؤال خودآگاهی مصاحبه‌شونده و همچنین توانایی او را در برخورد با تعارض و ابراز همدلی مورد آزمایش قرار می‌دهد. اگر برای یافتن پاسخ مشکل دارند، به احتمال زیاد هوش هیجانی ضعیفی دارند. اگر آن‌ها یک داستان مفصل به شما بدهند، اشتباهات خود را بپذیرند و توضیح دهند که برای اصلاح وضعیت چه کردند، می‌توانید تا حدی مطمئن شوید که مدیر مورد نظرتان را پیدا کرده‌اید.

نشانه‌های افراد با هوش هیجانی بالا

  • اعتماد به نفس بالایی دارند
  • اصولاً آدم‌های با روابط اجتماعی بالایی هستند
  • شوخ‌طبع و متواضع هستند
  • موقعیت‌های مختلف را به صورت واقع‌گرایانه ارزیابی می‌کنند
  • در موقعیت‌های مختلف قبل از بروز عکس‌العمل به واکنش خود و پیامد آن می‌اندیشند
  • از چالش‌ها لذت می‌برند و به دنبال تجربیات جدید هستند
  • صادق و روراست هستند
  • با تغییرات و محیط‌های جدید به خوبی هماهنگ می‌شوند
  • برای به ثمر رساندن و دیدن نتایج کارها شور و شوق دارند
  • هدفمند هستند و اهدافشان را به صورت جدی دنبال می‌کنند
  • نقاط ضعف و قوت خود را می‌شناسند
  • خوش‌بین و مثبت‌اندیش هستند
  • مسئولیت‌پذیر و وظیفه‌شناس هستند
  • از شکست‌ها درس می‌گیرند و سپس تجربیات تلخ گذشته را رها می‌کنند
  • احساسات خود را به درستی درک می‌کنند و از بیان آن‌ها نمی‌ترسند
  • صبر بالایی دارند
  • در هنگام شکست انگیزه بالاتری برای ادامه دارند
  • به سازمان خود بسیار متعهد هستند

Checkster Talent 360 Insights یک وب‌سایت خارجی است که به رهبران منابع انسانی کمک می‌کند EQ را در کارکنان جدید اندازه‌گیری کنند. در این وب‌سایت خودتان هم می‌توانید سؤالات مد نظرتان را در این برنامه سفارشی‌سازی کنید و این برای شما فرصتی را فراهم می‌آورد که طیف گسترده‌ای از بازخوردهای چند سطحی را جمع‌آوری کنید و تصویر واضحی از هوش هیجانی کارمند خود دریافت کنید.

هوش هیجانی EQ

نمونه‌های داخلی این وب‌سایت برای آزمایش هوش هیجانی افراد وجود دارد که می‌توانید از آن‌ها برای سنجش هوش هیجانی کارمندان و مدیران خود استفاده کنید.

1. تست هوش هیجانی EQ برادبری و گریوز

2. تست هوش هیجانی

15 مزیت هوش هیجانی

هوش هیجانی توانایی تشخیص، مدیریت و کشف احساسات به روشی سالم است. افراد با EQ بالا می‌توانند در انجام کارها احساسات خود را مدیریت کنند و از این مهارت برای ارتباط با احساسات دیگران استفاده کنند. بعضی از افراد به صورت طبیعی هوش هیجانی بالایی دارند، اما حتی اگر در حال حاضر هوش هیجانی بالایی ندارید، نگران نباشید چرا که می‌توانید این مهارت را آموزش ببینید. در واقع آموزش هوش هیجانی بخش مهمی از استراتژی یادگیری و توسعه هر شرکت است. کافیست مانند هر مهارت دیگری مسیر عصبی آن را بسازید.

1. به کارمندان کمک می‌کند سطح خود را ارتقا بدهند

چه اتفاقی می‌افتد وقتی فردی تا جایی که می‌توانست در موقعیت فعلی خود پیشرفت کرده باشد، اما به نظر نمی‌رسد هنوز برای موقعیت مدیریت آماده باشد؟ این افراد ممکن است احساس ناامیدی کنند، گویی مسیر شغلی آن‌ها راکد شده است. یکی از راه‌های کمک برای ارتقا افراد، آموزش هوش هیجانی به آن‌ها است. یکی از مزایای آموزش هوش هیجانی این است که به افراد کمک می‌کند تا مهارت‌ها و ویژگی‌هایی را که باید برای رهبری و مدیریت داشته باشند، در خود به وجود بیاورند. مثلاً:

  • آرام بودن در مواقع بحرانی
  • برخورد خوب با مشتریان و کارمندان ناراحت
  • خودکنترلی
  • مواجهه با مشکلات با روش خاص

با آموزش مناسب، کارمندی که به نظر می‌رسد توانسته در این زمینه پیشرفت کند، می‌تواند ترفیع بگیرد و مدیر آینده باشد.

2. استرس را کاهش می‌دهد

این کاملاً طبیعی است که گاهی محل کار استرس‌زا باشد. این استرس طبیعیست، چرا که نشانه رشد و مواجهه با چالش‌های جدید و اهداف جدید است. اما متأسفانه، این استرس می‌تواند منجر به رفتارهای ناسازگار و کاهش بهره‌وری شود.

استرس را کاهش می‌دهد

خوشبختانه، این یکی دیگر از مواردی است که آموزش هوش هیجانی می‌تواند به آن رسیدگی کند. کارمندان با EQ بالا می‌توانند:

  • واکنش‌هایشان را نسبت به دیگران مدیریت کنند
  • احساسات منفی خود را بشناسند و کنترل کنند
  • مسئولیت واکنش‌های خود را بپذیرند
  • انتظارات افراد را مدیریت کنند
  • درگیر روابط بین فردی مثبت باشند

یکی از انکارناپذیرترین مزایای آموزش هوش هیجانی این است که تیم‌ها یاد می‌گیرند تحت استرس با هم کار کنند.

3. به کارکنان می‌آموزد که چگونه به انتقاد سازنده واکنش نشان دهند

هیچ‌کس دوست ندارد بازخورد منفی دریافت کند. حتی این بازخورد منفی گاهی باعث می‌شود افراد حالت تدافعی بگیرند که این هیچ کمکی به بهبود عملکرد مورد نظر نمی‌کند و یک فضای خصمانه هم ایجاد می‌کند. چه کسی می‌خواهد با کسی کار کند که نمی‌تواند انتقاد را بپذیرد و تلاشی در جهت بهبود عملکردش نمی‌کند؟

اگر در برنامه کارکنان آموزش هوش هیجانی گنجانده شود، اعضای تیم یاد می‌گیرند که از رفتار و صحبت تدافعی اجتناب کنند. در عوض، آن‌ها یاد می‌گیرند احساسات منفی را که ممکن است در لحظه احساس کنند، بهتر تشخیص داده و کنترل کنند.

4. به کارکنان کمک می‌کند تا بر ترس‌ها، شک‌ها و ناامنی‌های خود غلبه کنند

هرکسی هر از گاهی دچار شکست، پروژه‌های شکست‌خورده و شک و تردید در مورد خود می‌شود. آن‌ها ناراحت، ناامید و مضطرب می‌شوند. تفاوت بین بهترین عملکردها و کسانی که در حال درگیری هستند، هوش هیجانی است.

آیا تا به حال احساس کرده‌اید که اعضای تیم شما برای پشت سر گذاشتن ناامیدی تلاش می‌کنند یا اجازه می‌دهند شکست‌های جزئی آن‌ها را از مسیر خارج کنند؟ اگر بله، آموزش هوش هیجانی می‌تواند آن‌ها را به درجه‌ای برساند که برای انعطاف‌پذیری بیشتر و حرکت مثبت به جلو نیاز دارند.

5. مهارت‌های ارتباطی را بهبود می‌بخشد

مهارت‌های ارتباطی

وقتی کسی نمی‌تواند احساسات خود را مدیریت کند، در نهایت احساسات خود را ابراز می‌کند. بروز همیشگی احساسات در یک محیط حرفه‌ای چیز خوبی نیست.

یکی از مزایای قابل توجه آموزش هوش هیجانی این است که اعضای تیم شما به جای ابراز احساسات (معمولاً منفی) یاد می‌گیرند که:

  • احساساتشان را بشناسند
  • مسئولیت آن احساس را بپذیرند
  • به جای اینکه بروز دهند چه احساسی دارند، آنچه را که نیاز دارند، در میان بگذارند

تصور کنید فردی در تیم شما به حل یک مشکل مهم کمک کرده است، اما احساس می‌کند دیگران کار او را به نام خود معرفی کرده و در چشم مدیر آمده‌اند. ممکن است شخصی با EQ پایین رفتار منفعلانه-پرخاشگرانه داشته باشد یا ایمیلی پر از خشم و عصبانیت برای مدیر یا آن کارمند ارسال کند و احساسات خود را آشکار کند. واضح است که این واکنش منجر به پیامدهای منفی بیشتر می‌شود.

اکنون فردی را تصور کنید که آموزش هوش هیجانی تعاملی را گذرانده است. آن کارمند احساس ناامیدی خود را تشخیص می‌دهد، دلیل این احساس را تصدیق می‌کند و سپس برای برقراری ارتباط با هم‌تیمی‌های خود برنامه‌ریزی می‌کند. سپس، او مشکل خود را بیان می‌کند و می‌پرسد می‌خواهید چه کاری انجام دهید تا مشکل را حل کنید.

6. مهارت‌های اجتماعی را تقویت می‌کند

با آموزش هوش هیجانی، تیم‌ها ابزارهایی در دسترس خواهند داشت تا موقعیت‌های اجتماعی را به آرامی هدایت کنند.

7. یک محیط مثبت ایجاد می‌کند

حتی اگر یکی از اعضای تیم نسبت به مسئله‌ای واکنش احساسی منفی نشان دهد، این حس منفی بین اعضای تیم پخش می‌شود. یکی از چیزهایی که افراد در طول آموزش هوش هیجانی یاد می‌گیرند آگاهی است. همه مدیران می‌دانند که اگر احساسات آن‌ها را مدیریت نکنند، چگونه می‌توانند بر دیگران تأثیر منفی بگذارند. به عنوان مثال یک مدیر لایق که هوش هیجانی بالایی دارد، می‌داند که اگر چنین موقعیتی نیز پیش بیاید، تیم را به سمت مثبت ماندن متمرکز می‌کند.

8. تحمل ناامیدی را افزایش می‌دهد

تحمل ناامیدی توانایی مقابله با موانع و ناراحتی‌ها بدون داشتن واکنش مطلوب یک روند فرسایشی و محکوم به شکست است. هوش هیجانی یک مهارت کلیدی است که باید در محل کار وجود داشته باشد یا آموزش داده شود، به خصوص زمانی که برخورد منطقی با رفتارهای دیگران بسیار مهم است.

به لطف توسعه مهارت‌های هوش هیجانی، کارمندان می‌توانند مهارت‌هایی را بیاموزند که به آن‌ها اجازه می‌دهد در برابر ناامیدی‌ها واکنش بهتری نشان دهند که منجر به تعامل بهتر بین کارمندان و بهبود خدمات مشتری می‌شود.

هوش هیجانی

9. به کارمندان محدودیت‌هایشان را نشان می‌دهد

آموزش هوش هیجانی به از بین بردن احساسات منفی کمک نمی‌کند. اما ابزارها و تکنیک‌هایی را برای مقابله با آن‌ها فراهم می‌کند. به عنوان بخشی از این آموزش، کارکنان یاد می‌گیرند که احساسات و محدودیت‌های شخصی خود را تشخیص دهند. سپس، آن‌ها می‌توانند تعاملات و فعالیت‌های خود را بر اساس آن برنامه‌ریزی کنند.

برای مثال هنگامی که کارمندی متوجه می‌شود همکارش عصبانی است و مود مناسبی ندارد، مکالمه مشاجره آمیزی را که قرار بود با او داشته باشد، به زمان دیگری موکول می‌کند.

10. به کارکنان کمک می‌کند تا با تغییر و عدم اطمینان مقابله کنند

معمولاً زمان‌هایی که تغییر به وجود می‌آید، احساسات درگیر می‌شوند. استرس می‌تواند به اوج خود برسد در حالی که روحیه و بهره‌وری از بین می‌رود. اگر تغییر ناگهانی یا منفی باشد، همه این احساسات تشدید می‌شوند.

از آنجایی که نمی‌توانید از تغییر اجتناب کنید، به خصوص نه در تجارت، تنها گزینه مقابله با آن، هوش هیجانی سالم است. اگر کارمندان آموزش مناسبی را دیده باشند، می‌توانند تغییر را بپذیرند، بهترین پاسخ را به موقعیت پیش‌آمده بدهند و تصمیمات درستی بگیرند. باز هم، همه این‌ها مهارت‌های سالمی هستند که کارکنان شما می‌توانند از طریق آموزش هوش هیجانی یاد بگیرند.

البته اگر استرس زیادی در محیط کار حس می‌کنید می‌توانید به مقاله روش‌های کاهش استرس در محیط کار مراجعه کنید.

11. به مدیران نشان می‌دهد که چگونه خطرات بالقوه سلامت روان را شناسایی کنند

هنگامی که محل کار استرس‌زا می‌شود، یا موقعیت‌های پیچیده‌ای به وجود می‌آید و شرکت را از حالت عادی خارج می‌کند، می‌تواند به طور جدی بر سلامت روان کارکنان تأثیر بگذارد. هوش هیجانی مهارتی نیست که فقط کارمندان آن را یاد بگیرند بلکه یک مدیر برای رسیدن به درجه مدیریت حتماً باید آن را داشته باشد.

زمانی که یک مدیر هوش هیجانی بالایی داشته باشد، قبل از اینکه یکی از کارمندان خوب خود را در چنین موقعیتی بیابد، یا به این نتیجه برسد که تیمش نمی‌تواند به اهداف تعیین‌شده دست یابد، سریع‌تر عکس‌العمل نشان داده و جلوی این بحران‌ها را می‌گیرد.

12. حس مسئولیت‌پذیری را افزایش می‌دهد

اشتباهات پیش می‌آیند. کارکنان در رسیدن به اهداف خود شکست می‌خورند. تیم‌ها روی پروژه‌هایی کار می‌کنند که در نهایت ممکن است به شدت با شکست مواجه شوند. متأسفانه زمانی که روی آموزش هوش هیجانی کار نمی‌شود، این مشکلات پیش می‌آیند:

  • حالت دفاعی
  • مقصر دانستن
  • امتناع از برقراری ارتباط
  • ناتوانی در دیدن موقعیت از منظرهای مختلف
  • عدم همدلی

در نهایت، کارمندانی که هوش هیجانی ضعیفی دارند، زمان زیادی را صرف مبارزه در مورد مشکل یا مقصر دانستن افراد دیگر می‌کنند تا حل و فصل مشکل. از سوی دیگر، کارکنان با هوش هیجانی بالا مسئولیت اشتباهات خود را می‌پذیرند.

13. مدیریت را بهتر می‌کند

اهمیت هوش هیجانی

وقتی مدیریت تیم بتواند از مهارت‌های EQ (هوش هیجانی) برای درک احساسات و واکنش‌های کارکنان استفاده کند، می‌تواند نتیجه‌گیری هوشمندانه‌ای از رفتار آن‌ها داشته باشد و بهترین تصمیم‌ها را اتخاذ کند. مثلاً می‌توانند چیزهایی را شناسایی کنند که به عنوان انگیزه‌های مثبت برای هر یک از اعضای تیم عمل می‌کند و سایر مواردی که کارمندان را دلسرد می‌کند. شناسایی چیزهایی که می‌تواند بهره‌وری و تعامل را افزایش دهد بسیار مفید است.

14. انسجام تیم یا گروه را تقویت می‌کند

محیطی را تصور کنید که در آن همه افراد مثبت هستند، مسئولیت احساسات خود را بر عهده می‌گیرند و با احساسات منفی به نحو سازنده برخورد می‌کنند. این چیزی است که تیم‌ها برای برقراری ارتباط با یکدیگر، درک نیازهای یکدیگر و اجتناب از درگیری یا ایجاد محیط سمی به آن نیاز دارند. تنها با آموزش هوش هیجانی می‌توان به آن دست یافت.

15. خدمات مشتری را بهبود می‌بخشد

برخورد با مشتری بی‌ادب یا غیرمنطقی به اندازه کافی دشوار است. حالا تصور کنید که کارمند شما در هنگام برخورد با این مشتری کنترل خود را از دست بدهد یا احساساتی شود. قطعاً شما نمی‌خواهید کارمندتان آن‌قدر از کنترل خارج شود و یا احساساتی با مشتری برخورد کند. اگر وقت کافی برای آموزش هوش هیجانی نگذارید، متأسفانه این اتفاقات می‌افتند.

در حالی‌ که، اگر آن کارمند آموزش EQ داشته باشد، می‌داند که چگونه:

  • احساسات مشتری را بدون اینکه آن‌ها را شخصی کند، بشناسد
  • احساسات منفی خود را شناسایی و کنترل کند
  • نسبت به مشتری همدلی نشان دهد
  • بدون دخالت احساسات راه حل مناسب ارائه دهد
  • حتی ممکن است فردی با استفاده از هوش هیجانی یاد بگیرد که تعاملات منفی خود را در جهت مثبت تغییر بدهد

جمع‌بندی نهایی

هوش هیجانی یک عامل کلیدی برای داشتن محیط کار سالم و جوی مناسب در بین کارمندان همچنین پیشرفت کسب‌وکار است. در هنگام استخدام هم باید به عنوان یک فاکتور مهم در نظر گرفته شود. اخیراً در بخش‌های منابع انسانی در سرتاسر جهان این واژه به یک کلمه پر سر و صدا تبدیل شده است، اما با توجه به مطالبی که در این مقاله گفته شد وقت آن رسیده است که هوش هیجانی جدی گرفته شود.

به گفته رکس هاپکه، پذیرفتن تفاوت‌های ظریف احساسات انسانی در محل کار می‌تواند مزایای عملی مانند همکاری بهتر میان کارمندان و محیط کاری شادتر داشته باشد. استدلال او این است که ما زمانی که سرکار هستیم هم نباید فراموش کنیم که انسانیم.

در نهایت، برای استخدام هرچه بهتر نیروی کارتان پیشنهاد می‌کنم به هیچ عنوان دوره شخصیت‌شناسی ما را از دست ندهید. در این دوره با تیپ‌های شخصیتی گوناگون و نحوه برخورد با هرکدام آموزش می‌بینید و از بین گزینه‌های استخدامی خود شخصیت‌های مورد نیازتان را به راحتی استخدام می‌کنید.

برای دریافت مطالب جدید در پیج اینستاگرام و کانال تلگرام جاوید مقدم عضو شوید.

حتما نظراتتان را زیر این مطلب بنویسید.

عضویت در خبرنامه

با عضویت در خبرنامه از آخرین اخبار و مقالات باخبر شوید

اشتراک گذاری این مقاله
محتوایی که در اینجا مطالعه خواهید کرد

نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *