fav-logo

جاوید مقدم

Search
Close this search box.

وبلاگ

بلاگ کسب و کار هوش مالی

اهمیت برنامه ریزی؛ چگونه برنامه ریزی کنیم؟

کاور.برنامه-ریزی-1

اهمیت برنامه ریزی؛ چگونه برنامه ریزی کنیم؟

برنامه ریزی چیه؟

برنامه‌ریزی هم برای زندگی شخصی و هم حرفه‌ای و شغلی ضروریه. برنامه ریزی به ما کمک میکنه به اهداف خودمون برسیم و اجازه استفاده موثرتر از زمان و سایر منابع رو میده. برنامه‌ریزی به معنی تحلیل و بررسی اهداف و نیز روشی ست که ما به وسیله اون به اهدافمون خواهیم رسید. آیا آدمای موفق به همه کارهاشون میرسن؟ از اونجایی که ما آدم های موفق رو خیلی کامل میدونیم شاید بگیم بله به همه کارهاشون میرسن. اما در حقیقت خیر. آدمای موفق به همه کارهاشون نمیرسن. نکته ای که باعث میشه ما این تفکر برامون پیش بیاد که اونا به همه کارهاشون میرسن اینه که اون ها اهمیت اولویت بندی و اهمیت برنامه ریزی رو یاد گرفتن. اون ها از قانون ۲۰-۸۰ (اصل پارتو) استفاده میکنن و مدیریت زمان رو بلدن. حالا اصل پارتو چیه؟ و چی میگه؟ در ادامه بهتون میگم.

چرا برنامه ریزی می کنیم؟

بدیهی ست که ما برنامه ریزی میکنیم تا به اهدافمون دست پیدا کنیم. به این معنی که اگه هدفی نداشته باشیم، دلیلی هم برای برنامه ریزی نداریم. پس هدف از برنامه ریزی دستیابی به نتایج مد نظرمونه. حتما سعی کنید اهدافتون رو بنویسید. برای هدف گذاری بهتر و سریعتر به مقاله چگونه هدف گذاری کنم؟ رو مطالعه کنین.

اصل پارتو

اصل پارتو

اصل پارتو اولین بار از اقتصاد بیرون اومده. بیان اولیه این اصل اینه از تمام مشتری های یک سازمان ۲۰ درصدی هستن که ۸۰ درصد سودآوری رو ایجاد میکنن. یعنی یه تعداد کمی، سود زیادی رو ایجاد میکنن و آقای پارتو اسم این ۲۰ درصد رو اقلیت مهم نامید. چون با وجود تعداد کمی که دارن نتیجه بسیار زیادی به دست میارن. ۸۰ درصد بقیه مشتری ها هم ۲۰ درصد سود رو ایجاد میکنن. اسم این ۸۰ درصد رو هم اکثریت کم اهمیت نامید. چرا که تعداد زیادی هستن که ارزش کمی ایجاد میکنن. به مرور این بیان تغییر کرد و به این صورت در اومد که از تمام نتایجی که شما میگیرین، ۸۰ درصدش نتیجه ۲۰ درصد کارتونه و این مفهوم اصلیه اصل پارتو (۲۰-۸۰) هست. بقیه ۲۰ درصد نتیجه کل اون ۸۰ درصد هست. در واقع میگه همه کارهای ما به یک اندازه اهمیت ندارن.

آدم های موفق هم یاد میگیرن این اقلیت مهم رو بیشتر انجام بدن و این ۸۰ درصد کم اهمیت رو کمتر انجام بدن. ممکنه براتون سوال ایجاد شه که آیا اون ۸۰ درصد کم اهمیت رو نباید انجام بدیم؟ البته که انجام میدیم؛ اما راه داره. اولویت بندی شما در انجام کارها مهمه و طبیعیه اگه اولویتتون رو بزارین برای اون ۸۰ درصدی که فقط ۲۰ درصد تاثیر داره براتون، زمان کافی برای انجام اون ۲۰ درصد که ۸۰ درصد نتیجه رو در بر می گیره ندارین. اصل پارتو رو اگه به خوبی یاد بگیرین و بتونین کارهاتون رو به خوبی با اصل پارتو دسته بندی کنین، نیمی از راه رو برای برنامه ریزی هدفمند رفتین.

عدالت زمان

من همون قدری زمان دارم که یه رئیس جمهور یا یه کارتن خواب داره. زمان تنها چیزیه که به صورت عادلانه و یک اندازه در اختیار همه قرار گرفته. چه چیزی تعیین کننده اینه که من به چه کسی تبدیل بشم؟ کارهایی که در طول روز انجام میدم و اینکه از این زمان چطور استفاده میکنم. در واقع اهمیت اولویت بندی در کارهام هست که در نهایت من رو به کسی که امروز هستم تبدیل می کنه.

اصل پارتو یا همون قانون ۲۰-۸۰ چی میگه؟ میگه این دو دسته رو اول بشناس و بدون کدوم کارها اقلیت مهم هستن و کدوما اکثریت کم اهمیت. اگر این دو دسته رو نشناسی زمانت به بطالت میره و این یکی از آفت های توسعه فردیه. بنابراین، در اصل پارتو اول کارها رو شناسایی میکنیم و میدونیم که قرار نیست برای همه کارها زمان یکسان داشته باشیم. قراره برای کارهای اقلیت مهم ۸۰ درصد زمان بزاریم و برای کارهای اکثریت کم اهمیت ۲۰ درصد. حالا اینکه چطوری این کار رو نجام بدیم، میتونیم از ماتریس آیزنهاور برای دسته بندی و اهمیت اولویت بندی کارها استفاده کنیم.

ماتریس آیزنهاور

ریزی2

بر اساس این ماتریس، ما کارهامون رو در ۴ دسته طبقه بندی می کنیم.

ربع اول

دسته اول کارهای مهم و فوری هستن که ربع ضرورت رو تشکیل میدن. ربع ضرورت یعنی چی؟ یعنی کارهایی که مهمن و باید همین الان انجام بشن، پس ضرورت دارن. در واقع این کارها مثل درس های شب امتحان هستن. هممون در این مرحله خوب کار انجام میدیم. چراااا؟ چون میدونیم مهمه من در امتحان قبول شم و این مساله برام ضروری و فوریه. اگر امشب درس نخونم نمیتونم فردا بخونم. متاسفانه خیلی از کارهامون رو تا به این مرحله نرسن انجام نمیدیم. بنابراین خیلی از کارهامون میره تو این دسته. شنیدین میگن آدمای دقیقه نودی هستیم؟ یعنی صبر میکنیم اون کاره به ضرورت برسه بعد شروع به انجامش میکنیم.

مثال: آدما ورزش نمیکنن، تا جایی که دست، کتف، پا یا یه جاییشون شروع به درد گرفتن میکنه. میرن دکتر و فیزیوتراپ میگه شما باید ورزش کنین. نرمش هایی رو براشون تجویز میکنه که روزانه انجام بدن. بنابراین در این مرحله مجبور میشن و تازه ضرورتش رو احساس میکنن. پس شروع میکنن به ورزش کردن. مثال دیگه: شما درس نمیخونین تا شب امتحان. غذای ناسالم میخورین تا زمانی که چربی خونتون میره بالا و کبدتون چرب میشه. درصورتی که همه این کارها مهمن اما چون فوریت ندارن ضرورتشون رو حس نمیکنیم.

ربع دوم

ربع دوم کارهای مهم ولی غیرفوری که بهش میگن ربع ذکاوت. آدم های موفق این ربع رو انجام میدن. کارهایی که مهمه ولی هنوز به مرحله فوریت نرسیدن. مثل: درس خوندن در طول ترم، یاد گرفتن درس سر کلاس، ورزش مستمر، تغذیه سالم. بنابراین اثربخشی این کارها هم بالاتر میره. چون اولا بدون استرس دارن انجام میشن، تحت فشار کار انجام نمیشه و چون به مرور زمان داره انجام میشه پس کارها روی هم جمع نمیشه. با زمان های کم این مسئولیت ها رو به انجام میرسونن. این دسته از آدم ها کسانی هستن که اهمیت برنامه ریزی رو درک کردن. در واقع منطقشون میگه تو یا باید درد نظم رو تحل کنی، یا درد بی نظمی رو.

مثلا من اگه بخوام هر روز یک کیلو بار جا به جا کنم، نه خسته میشم، نه بهم فشار میاد و نه آسیب می بینم. حالا اگه ۱۰۰۰ روز این بار ها رو جا به جا کنم بعد از ۱۰۰۰ روز یک تن بار دارم که نمیتونم در یک روز جا به جاش کنم و توان انجامش رو ندارم. حتی ممکنه آسیب هم ببینم. بنابراین یاد گرفتیم که آدم های موفق در این ربع یعنی ربع ذکاوت قرار دارن و کارهاشون رو بر اساس اهمیت اولویت بندی انجام میدن.

ربع سوم

مثلا داری کتاب میخونی و یک دفعه یکی از دوستات در یک گروه واتس اپ ادت میکنه. نگاه میکنی و میبینی کلی جوک فرستادن. درگیرش میشی و بعد از یک ساعت به خودت میای و یادت میفته عه من که داشتم کتاب میخوندم، اینجا چیکار میکنم؟ به این ربع میگن ربع بطالت که غیرمهم ولی فوریه.

یه مثال دیگه بگم که بهتر براتون جا بیفته: مثلا یکی از دوستات یکدفعه باهات تماس میگیره و فوریه. اگه اون لحظه جواب ندی میپره. ولی غیرمهمه حتی اگر جواب هم ندی اتفاق خاصی نمیفته. مثلا میخواسته یه قرار سینما باهات بذاره، یه همچین چیزی. ممکنه کسانی که در این ربع وقت میگذرونن اهمیت برنامه ریزی و اهمیت اولویت بندی رو بدونن، اما متاسفانه بهش باور ندارن و جدیش نمیگیرن. هنگام انجام کارهای اصلی در معرض چیزهایی قرار دارن که اون ها رو از انجام کار اصلی دور میکنه. بنابراین زمان بسیار زیادی رو از دست میدن.

ربع چهارم

آخرین ربع هم خیلی دردناکه و متاسفانه خیلی درگیرشیم. بهش میگیم ربع حماقت. کارهایی که نه مهمن نه فوری. مثل گشتن در شبکه های اجتماعی، نه مهمه نه فوری. این که من برم در اینستاگرام و در اکسپلور بگردم کار مهمی نیست. یعنی فردام میتونم این کار رو انجام بدم، دو ساعت دیگه هم میتونم. یه ویژگی خیلی مهمی که باعث خطرناک شدن این ربع میشه اینه که به مرور کارهایی که در این ربع قرار دارن میان بالا. یعنی این که اوایلش این کارها غیرمهم و غیرفوری هستن ولی به مرور که بهش عادت میکنی اعتیاد آور هستن و میرسه به جایی که غیرمهم ولی فوری میشه. یعنی روزت انگار نمیگذره. حتما باید اون کار رو انجام بدی چون بهش اعتیاد پیدا کردی.

جالبه اگه به چنین آدمی بگی بیا فلان کار مثبت رو انجام بدیم، میگه نه، من وقت ندارم. البته راست هم میگن واقعا وقت ندارن. چراااا؟ چون وقتشون رو این ربع حماقت پر کرده. و چون رسیده به اعتیاد، دیگه جزو کارهای مهم و فوریه. کسانی که بیشتر در این ربع وقت میگذرونن، کسانی هستن که نه اهمیت برنامه ریزی رو میدونن و نه اهمیت اولویت بندی رو.

جمع بندی ماتریس آیزنهاور و اصل پارتو

پس تا اینجا متوجه شدیم، کل این کارهایی که داریم راجع بهشون صحبت میکنیم از همون اصل پارتو (قانون ۲۰-۸۰) میاد و باید اهمیت اولویت بندی ما تمرکزمون رو روی دو ربع مهم و غیرفوری (ذکاوت) و مهم و فوری (ضرورت) باشه. برای کارهایی که در ربع غیر مهم و فوری قرار میگیرن میتونیم از دیگران کمک بگیریم و بهتره اون ها رو واگذار کنیم به دیگران. مثلا وقتی تو شرکت چنین کارهایی پیش میاد و شخص دیگه میتونه انجامش بده بهتره که اون کار رو واگذار کنیم. اما دو ربع ذکاوت و ضرورت کارهایی هستن که خودمون باید انجامش بدم. آدم های موفق که اهمیت اولویت بندی کارها رو به خوبی درک کردن، ربع ذکاوت رو به خوبی انجام میدن و ربع ضرورت رو هم که مجبوریم انجام بدیم.

حالا چند تا نکته مهم

چند نکته مهم

  1. اول کارهاتون رو کامل بنویسین.
  2. مشخص کنین کدوم کارهاتون مهم هستن و در موفقیت، آینده، سرنوشت و بهبود چرخ زندگیتون اثر مستقیم و مهم میذاره و کدوم کارها مهم نیستن (اصل پارتو).
  3. آدمی که کارهاش رو در ربع ذکاوت انجام میده، کارهاش به ربع ضرورت نمیرسه. در نتیجه بهره وریش بیشتره. در واقع، مثل آدم های موفق اهمیت اولویت بندی رو به خوبی درک کرده.
  4. در نهایت این الگوی خوبی برای انجام دادن کارهاست؛ چرا که آدما نمیرسن همه کارها رو انجم بدن.

در ادامه این الگو رو تکمیل میکنم و قدم به قدم بهتون میگم که باید چیکار کنین.

  1. برای انجام کارهای روزانه حتما از چک لیست استفاده کنین. چک لیست علاوه بر این که باعث میشه کاری رو از قلم نندازین، با هر تیکی که میزنین انگیزه و اعتماد به نفستون رو بیشتر میشه. همچنین با استفاده مداوم از چک لیست و نوشتن برنامه روزانه کم کم مسیر عصبی اون براتون ساخته میشه و به روتین زندگیتون تبدیل میشه. همینطور میتونین به بهترین نحو برنامه ریزی کنین.
  2. حتما برای چند روز میزان انگیزه و انرژیتون رو در ساعات مختلف روز زیر نظر بگیرین. در این صورت هنگام برنامه ریزی میدونین که کارهای سخت رو باید در ساعاتی قرار بدین که میزان انگیزه و انرژیتون در بالاترین سطح خودش قرار داره.
  3. برنامتون رو با جزییات بنویسین. از کلی گویی به شدت دوری کنین و برای انجام هر کاری ساعت شروع و پایان در نظر بگیرین.
  4. در برنامه تون حتما زمان هایی برای استراحت در نظر بگیرین. اینکه بخواین تمام زمانتون رو به انجام کارها اختصاص بدین و زمانی رو برای استراحت و تجدید انرژی در نظر نگیرین به شدت بازدهی شما رو پایین میاره. حواستون باشه که در زمان استراحت کار نکنین و ذهنتون رو خالی و در آرامش نگه دارین.

نکات زیر رو هم حتما در نظر داشته باشید

۹. برای خودتون پاداش و جریمه در نظر بگیرین. وقتی به برنامه تون طی یک هفته یا یک ماه به درستی عمل میکنین و چک لیستتون رو به طور کامل تیک میزنین در پایان هفته یا پایان ماه به خودتون جایزه بدین. اگه بی نظمی زیادی مشاهده کردین برای خودتون جریمه در نظر بگیرین (این پاداش ها و جریمه ها رو به صورت جدی پیگیری کنین تا به اهمیت اولویت بندی کارها پایبند بشین).

۱۰. میتونین از اپلیکیشن های مخصوص برنامه ریزی مثل Any do استفاده کنین. با این اپلیکیشن ها بسیار هوشمند و با جزییات فراوان برنامه ریزی کنین.

۱۱. به خاطر داشته باشین که همه افراد قادر نیستن برنامه ریزی کنن و به برنامشون پایبند باشن و عمل کنن. همینه که تعداد افراد موفق در جامعه کم هست. اون ها امروز کارهایی رو انجام میدن که دیگران مایل به انجامش نیستن؛ فردا کارهایی رو انجام میدن ک دیگران قادر به انجامش نیستن.

۱۲. زندگی مثل صفحه شطرنجه؛ تو تعداد مشخصی مهره داری، تعداد مشخصی خونه در صفحه شطرنج وجود داره و یک نوبت داری. تو نمیتونی این ها رو تغییر بدی. ولی اولویت ها و نحوه بازی دست خودته.

۱۳. تو نمیتونی زمان رو زیاد و کم کنی، اما اولویت هات رو میتونی انتخاب کنی. پس ازت میخوام اولویت هات رو خودت انتخاب کنی. جایی وقت بذار که اولویت داره، اهمیت داره و قراره زندگیت رو تغییر بده.

حالا گاهی اوقات هست که ما برای انجام همون کارهای مهم هم دچار مشکل میشیم. بیاین بررسی کنیم چطوری میشه این کارها رو به درستی انجام داد.

انواع زمان

سه نوع زمان

سه نوع زمان داریم:

زمان سفید: زمان هایی هستن که ما صرف تفریح مطلق میکنیم و لذت میبریم.

زمان سیاه: زمان هایی هستن که کاری باید انجام بشه، ولی میلی به انجامش نداریم. مثل درس خوندن، تحویل گزارشی که مدیر خواسته و… .

زمان خاکستری: این زمان قاتل زمان شماست. زمان خاکستری زمانی به وجود میاد که من میخوام یه کاری رو انجام بدم و میدونم در دسته زمان های سیاه قرار داره و علاقه ای به انجامش ندارم. مثلا میخوام کتاب بخونم واسه رشد شخصیم، ولی اینکه برم در شبکه های اجتماعی بگردم راحت تره و حس بهتری دارم. کتاب رو برداشتم و جلوم باز کردم و گوشیم رو هم کنارم گذاشتم. با هر نوتیفیکیشنی گوشیم رو چک میکنم. یا مثلا پدر خانواده میدونه که زمان گذاشتن با خانواده خوبه ولی واقعا تمایلی نداره اون لحظه اون کار رو انجام بده. در عوض میاد در جمع خانواده میشینه و روزنامه میخونه، تا گذران زمان رو برای خودش آسون تر کنه.

ایراد زمان خاکستری در اینه که بهره وری ما در زمان خاکستری بسیار پایینه. عملا هیچ فایده ای هم نداره. در واقع کاری که در این زمان انجام دادی رو اگر نمیدادی هم میشد. چون بهره وری بسیار پایینی داره. پیشنهادی که برای پایین آوردن زمان خاکستری وجود داره اینه که از تکنیک پومودورو استفاده کنین. تکنیک پومودورو رو اولین بار شخصی استفاده کرد که میخواست زمان های سیاه و سفید رو از هم جدا کنه. (پومودورو به فرانسوی یعنی سس گوجه فرنگی). ایشون معتقد بودن مقدار زمانی که مغز میتونه تمرکز کنه به اندازه زمان درست شدن سس گوجه فرنگیه.

تکنیک پومودورو چیه؟

با تکنیک پومودورو، اهمیت برنامه ریزی رو میفهمین. در تکنیک پومودورو گفته شده تمام زمانت رو سیاه کن و تمام ابزارهایی رو که میتونه حواست رو پرت کنه، از خودت دور کن. یه آلارم پومودورو (۲۵ دقیقه) تنظیم کن و این ۲۵ دقیقه رو مداوم روی کار باش. بعد از ۲۵ دقیقه ۳ الی ۵ دقیقه استراحت کن. دوباره ۲۵ دقیقه پومودورو و بعد از ۴ تا پومودورو یه استراحت بلند مدت به خودت بده؛ حدود نیم الی یک ساعت. نکته قابل توجه در تکنیک پومودورو اینه که در زمان استراحت (زمان سفید) باید کاملا زمانت رو سفید کنی؛ به هیچ عنوان کار نکنی و در زمان سیاه (زمان انجام کار) کاملا روی کار متمرکز باشی و حتی به استراحت فکر هم نکنی. این روش به شدت بهره وریتون رو بالا میبره. پس بیاین یک بار قدم هامون رو جمع بندی کنیم.

قدم اول: کارهامون رو یادداشت میکنیم.

قدم دوم: کارهایی که یادداشت کردیم رو طبق اصل پارتو در دو دسته اقلیت مهم و اکثریت کم اهمیت طبقه بندی میکنیم.

قدم سوم: کارهای مرحله قبل رو در ماتریس آیزنهاور دسته بندی میکنیم.

قدم چهارم: برای اجرای کارهایی که یادداشت کردیم از تکنیک پومودورو استفاده میکنیم. که هم زمان کمتری بگیره و هم بهره وریمون بیشتر بشه.

همونطور که متوجه شدین مدیریت زمان در برنامه ریزی کارهامون نقش بسیار مهمی داره، پیشنهاد میکنم حتما مقاله مدیریت زمان چیست و چرا باید مدیریت زمان داشته باشیم رو مطالعه کنین. ممکنه اوایل به نظرتون انجام این برنامه ریزی سخت یا حتی غیر ممکن و تخیلی بیاد، اگه اینطوره حتما مقاله مسیر عصبی چیست و راه کسب مهارت جدید رو مطالعه کنین. چون برای شکل گیری عادت جدید اول باید مسیر عصبی اون کار در شما شکل بگیره که بتونین به راحتی  روتین وار اون کار رو انجام بدین.

چرا برنامه ریزی نمی کنیم؟

چرا برنامه ریزی نمی کنیم؟اهمیت برنامه ریزی

امیدوارم که تا این قسمت متوجه اهمیت برنامه ریزی و اهیمت اولویت بندی کارها شده باشین. در ادامه چند دلیلی که باعث میشه تا شما سراغ برنامه ریزی نرید رو با هم بررسی می کنیم.

۱. از محدود شدن فرار میکنید

 برای برخی اینطور به نظر میرسه که اگه برنامه ریزی کنم و زمان رو به انجام کارهای خاصی اختصاص بدم، دیگه نمیتونم آزاد باشم و اگه کاری رو دوست داشتم، انجام بدم. پس، برای اینکه محدود نشم برنامه ریزی نمیکنم ولی میدونم چه کارهایی رو باید انجام بدم. در ین طرز تفکر معمولا به این صورت پیش میره که میشنویم: وای، به هیچ کارم نمیرسم. کاری ام نمی کنم، نمیدونم چی میشه. بهتره بدونیم وقتی برنامه ریزی درستی داشته باشیم، نه تنها محدود نمیشیم بلکه به این صورت میتونیم به تمام کارهامون هم برسیم و حتی برای چیزهایی که دوست داریم اما هیچ گاه وقتش رو نداریم هم زمان اختصاص بدیم. بنابراین، اتفاقا برنامه ریزی دلیلی برای آزادی ست.

۲. به برنامه ریزی نمی رسید و عقب میمونید

درسته که باید بدونیم همه ما در زندگی با چالش ها و اتفاقاتی روبرو میشیم که کنترل اون ها در دست ما نیست، اما میتونه ما رو از برنامه مون عقب بندازه. علاوه بر این گاهی هم ممکنه به دلیل تنبلی خودمون از برنامه مون عقب بیوفتیم. معمولا وقتی یکی از کارهای برنامه مون رو انجام نمیدیم، انگیزه انجام بقیه برنامه رو از دست میدیم و در نهایت به کل برنامه عمل نمیکنیم. در صورتی که وقتی یکی از کارها رو در برنامه انجام نمیدیم باید با قدرت و تمرکز بالاتر سایر وظایفمون رو در برنامه انجام بدیم.

سعی کنید برنامه منعطفی داشته باشید و زمانی رو برای انجام کارهای عقب افتاده اختصاص بدین. درسته که اهمیت برنامه ریزی رو میدونین و سعی میکنین بهش عمل کنین اما نباید اجازه بدین که وقایع پیش بینی نشده شما رو از ادامه عمل به برنامه تون بازداره. یه انعطاف پذیری در برنامه ریزی کافیه تا زمانی برای جبران کارهای عقب افتاده داشته باشین.

۳. علاقه ای به کارهایی که باید انجام بدید ندارید

3. علاقه ای به کارهایی که باید انجام بدین ندارین

 قبل از رسیدن به مرحله برنامه ریزی خوبه که در رشته هایی به کار، تحصیل و فعالیت بپردازیم که به اون ها علاقه داریم. چرا که وقتی به چیزی علاقه داشته باشیم با انگیزه بیشتری سراغش م ریم. بهتره بدونیم که در برنامه ریزی، طبیعیه که انجام یک سری از کارها سخت به نظر برسن. اما باید در برنامه ریزی، بر اساس اهمیت اولویت بندی ترکیبی از کارهای سخت و آسان رو بچینیم که هم عمل به برنامه ریزی ممکن باشه و هم انرژی لازم برای انجامش رو داشته باشیم.

۴. تخیلی برنامه ریزی میکنید

حتما توجه داشته باشید خصوصا زمانی که تازه شروع به برنامه ریزی کردید و تجربه ای از برنامه ریزی و عمل به آن ندارید، حجم زیادی از کارها رو در برنامه روزانه نچینید. برنامه ای بریزید که منطقی و قابل اجرا در یک روز باشد. در غیر این صورت نه تنها به انجام کارهایی که نوشتین نمیرسین؛ بلکه تصورتون از برنامه ریزی هم خراب میشه و در نهایت تصور میکنین برنامه ریزی کار بیهوده ایه. فراموش نکنین که شرط اول برای داشتن برنامه ریزی موفق اهمیت اولویت بندی کارها طبق اصل پارتو و بعد دسته بندی کارها براساس ماتریس آیزنهاور هست.

مزایای داشتن برنامه ریزی

  • واضحه که نداشتن برنامه ریزی باعث ایجاد استرس و خلل در انجام کارها، حتی کارهای روزانه میشه. در واقع برنامه ریزی امنیت خاطری برای شما ایجاد میکنه که باعث میشه براتون یادآوری شه برای رسیدن به اهدافتون با برنامه ریزی تونستین تمام جوانب رو در نظر بگیرین و راه رو هموار کردین.
  • اگر درست برنامه ریزی کرده باشین و برنامه منعطفی چیده باشین، خیالتون از بابت اتفاقات غیر منتظره ای که ممکنه براتون پیش بیاد راحته. چرااا؟؟؟ چون زمانی رو برای انجام کارها و کارهایی که ممکنه طبق برنامه پیش نره در نظر گرفتین.
  • نوشتن برنامه سبب میشه که شما تاریخ و ساعت انجام کارهاتون رو داشته باشین و در صورت نیاز و یا فراموش کردن فقط کافیه برنامتون رو چک کنین.
  • همینطور با برنامه ریزی شما روند کارهاتون رو به راحتی میتونین ارزیابی کنین و پیشرفت کارهاتون رو بسنجین.
  • برنامه ریزی های روزانه ارتباط مستقیمی با اثر مرکب دارن. چرا که کارهای کوچک و روزانه ما در طی زمان اثر بزرگ خود را به جا میذارن و موفقیت های ما شکل میگیرن. مقاله اثر مرکب چیست رو به دقت مطالعه کنین تا متوجه نقش بزرگ این اثر در زندگی خود بشید.

برنامه ریزی در کسب و کار

برنامه ریزی در کسب و کار

از آغاز یه کسب‌ و کار کوچک شخصی تا مدیریت یه کسب‌ و کار بزرگ و تا آخرین مرحله از زندگی کاری، برنامه‌ریزی مهم‌ترین ابزاریه که در بازاریابی هم از اون استفاده میکنید. در اینجا ۷ دلیل برای اهمیت برنامه ریزی در کسب و کار رو براتون میگم.

۱. جایگاه بهتر

هر وقت که شما برنامه‌ ریزی میکنید، میخواید موفق بشید. بنابراین، این یه سورپرایز نیست که برنامه‌ریزی در نهایت شما رو به موفقیت بهتر و دستیابی به موقعیت بهتری در بازار سوق خواهد داد. حتی میتونه شما رو به یک برند تبدیل کنه. هر یک از اهداف شما میتونه شانس موفقیت بیشتری با برنامه‌ ریزی مناسب داشته باشه.

۲. تکامل

اگه میخواید موفق بشید، برنامه ریزی شامل تکامل پیشرفت شما و بهترین مسیر برای رسیدن به هدف خواهد بود. مدیریت کسب و کار همیشه اهدافی رو برای خود داره که میخواد به اون ها دست پیدا کنه. این اهداف و برنامه‌ ریزی های بعدی، همیشه منجر به پیشرفت کسب و کارتون خواهند شد.

۳. انعطاف پذیری

اهمیت برنامه ریزی در یک کسب و کار به مراتب بیشتره. خصوصا کسب و کاری که در اون پایداری وجود نداره، تازه تاسیسه، یا کسب و کاریه که سعی داره خودش رو بازسازی کنه. این کسب و کار ها یه استراتژی استاندارد ندارن. بنابراین، هنگامی که این کسب و کار ها در حال برنامه‌ ریزی پیش رو هستن، انعطاف‌پذیری لازم برای پاسخ مناسب به وقوع هر رویداد پیش بینی نشده ای رو دارن. بنابراین، اگر یه رقیب یه محصول جدید رو راه‌ اندازی کنه، شما یه پاسخ در برنامه خودتون دارین. به همین دلیل، شما کنترل اوضاع رو در دست دارین و فقط به اجرای برنامه‌های خودتون توجه خواهید کرد.

۴. یکپارچه سازی

برنامه‌ریزی، بخش های مختلف کسب و کار رو به هم پیوند میزنه. اهمیت برنامه‌ ریزی ‌هم در رویکرد کل نگر اون نهفته ‌ست. یعنی چی؟ یعنی هر چند شما ممکنه برای بخش های مختلف در کسب و کارتون برنامه‌ ریزی کنین، با این حال همه بخش‌ها در تلاش برای رسیدن به هدف کل کسب و کار هستن. یکپارچگی همیشه منجر به موفقیت میشه و در نتیجه رویکرد یکپارچه سازی که برنامه‌ ریزی به یک کسب و کار میده، در نهایت بسیار مهمه.

۵. تصمیم گیری

هر وقت که یک برنامه برای بازاریابی کسب و کارتون میریزید، میدونید که چه چیزی قراره در یک چارچوب زمانی مشخص به دست بیارید. در عین حال، شما مشخص میکنید که آینده این تصمیم برای شما چیه و هدف نهاییتون چیه. این هدف نهایی، که با برنامه‌ ریزی تصمیم‌گیری شده‌، تصمیم‌ گیری شما رو کارآمدتر و موثرتر می‌کنه. این به این دلیله که شما میدونید که این تصمیم چطور بر برنامه شما در بلند مدت تاثیر خواهد گذاشت. این تصمیم به شما در رسیدن به اهدافتون کمک میکنه. بنابراین، چون برنامه‌ ریزی به شما در تصمیم‌ گیری درباره اهداف کوتاه‌ مدت و بلند مدت کمک میکنه. بنابراین در شرایط لازم هم میتونین سریع‌ تر تصمیم بگیرین.

۶. ارزیابی و کنترل

بعد از این که برنامه ریزی انجام شد و شروع به اجرای اون کردیم حتما باید در برنامه ریزی زبانه ای هم برای کنترل و ارزیابی برنامه ریزی در نظر بگیریم، تا مطمئن شیم که همه چیز طبق برنامه پیش میره.

۷. کسب نتایج مطلوب

اهمیت برنامه ریزی رو متوجه شدیم، چون از طریق تکامل، یکپارچه سازی، انعطاف‌ پذیری و تمام نقاط دیگه ای که در بالا ذکر شد، برنامه‌ ریزی در نهایت به کسب و کارتون در رسیدن به هدف مطلوب، اقتصادی و سودآور کمک می‌کنه. اگه این برنامه به درستی اجرا بشه، کسب و کارتون همیشه به نتایج دلخواه و ایده آلش میرسه.

کلام آخر

در این مقاله سعی کردیم به اهمیت برنامه ریزی و اهمیت اولویت بندی کار ها بپردازیم. چرا که این مساله ای هست که باعث میشه شما از یک فرد عادی به یک فرد موفق تبدیل بشین. فاصله شما با خواسته هاتون در اولویت بندی کارهای روزانتونه. همونطور که در متن اشاره شد زمان تنها چیزیه که بین تمام موجودات به صورت عادلانه و یکسان تقسیم شده. شما همون قدری زمان دارین که یه رئیس جمهور یا یه آدم بیکار یا معتاد داره. تنها چیزی که آدم ها رو متمایز کرده اولویت انجام کار ها و عادت های روزانه اون هاست. امیدوارم که از این مقاله نهایت استفاده رو برده باشین و از همین امروز اولویت هاتون رو مشخص کنین و خودتون رو برای آینده ای زیباتر از همین امروز آماده کنین.

برای دریافت مطالب جدید در پیج اینستاگرام و کانال تلگرام جاوید مقدم عضو شوید.

حتما نظراتتون رو زیر این مطلب برامون بنویسید.

 

دیدگاه خود را اینجا قرار دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *