طرز فکر رشد

چگونه ذهنیت خود را برای رسیدن به اهداف تغییر دهیم؟ + [هدیه رایگان]

محتوایی که در اینجا مطالعه خواهید کرد
5/5 - (2 امتیاز)

در مقاله قبلی درباره اهمیت باور صحبت کردیم؛ باورهای نادرست و درست در مسیر موفقیت را بررسی نمودیم و توضیح دادیم که موفقیت چگونه تحت تأثیر این باورها قرار می‌گیرد. همچنین، به تأثیر نظام باوری بر نظام رفتاری‌مان پرداختیم و در نهایت بیان کردیم که رفتارهای ما ریشه در باورهای ما دارند.

در این بخش قصد داریم نکته‌ای را با شما در میان بگذاریم که اولاً بسیار جذاب است، ثانیاً تا حدی می‌تواند دردناک باشد و ثالثاً در برخی موارد حتی از باورهای ما نیز تأثیرگذارتر است. می‌توان گفت این عامل، تا حدودی شکل‌دهنده نظام باوری ما نیز هست؛ نوعی باور که عمیق‌تر و دقیق‌تر است. موضوع امروز ما، طرز فکر رشد و تفاوت آن با طرز فکر ایستا است.

طرز فکر یا mindset از مهم‌ترین عواملی است که می‌تواند در شکست یا موفقیت یک کارآفرین مؤثر باشد. بسیاری از مردم فکر می‌کنند که برای پیروزی بر مشکلات،‌ تنها بهره‌گیری از تکنیک‌های فنی و ایجاد یک محیط روانی سالم می‌تواند کمک‌کننده باشد، اما باید گفت که این‌گونه نیست و شناخت طرز فکر رشد و ایستا یکی از مهم‌ترین مواردی است که باید به آن توجه کنید.

در این متن سعی داریم شما را با تمامی جوانب استفاده از طرز فکر رشد در مقابل طرز فکر ایستا آشنا کرده و یک مقایسه کلی را در اختیارتان قرار دهیم. با مطالعه این مقاله می‌توانید کلیه اطلاعات مورد نیاز در مورد هر یک از طرز فکرها را به دست بیاورید.

دو پژوهش جالب

پژوهش های جالب در مورد طرز فکر

پژوهش اول

برای توضیح بهتر، سخن خود را با یک داستان آغاز می‌کنیم. این داستان مربوط به یک پژوهش علمی است که بر روی گروهی از کودکان انجام شد. در این پژوهش، کودکان به دو گروه تقسیم شدند و آن‌ها را در محیطی قرار دادند که در آن تعدادی پازل برای سرگرمی و حل مسئله در اختیارشان گذاشته بودند.

هر دو گروه کودکان شروع به حل پازل‌ها کردند و پس از مدتی موفق شدند آن‌ها را حل کنند. به تدریج، سطح دشواری پازل‌ها افزایش یافت، تا جایی که حل آن‌ها بسیار پیچیده شد. در واقع، این پازل‌ها دیگر به راحتی قابل حل نبودند و نیازمند تلاش و تمرکز بیشتری بودند.

نکته جالب این که واکنش دو گروه متفاوت بود. برخی از کودکان از این چالش‌ها خوشحال می‌شدند و با انگیزه بیشتری تلاش می‌کردند. آن‌ها می‌گفتند: «من عاشق چالش هستم» یا «امیدوارم از این تجربه چیز جدیدی یاد بگیرم.» اما گروه دیگری از کودکان بدون اینکه دلیل مشخصی داشته باشند، از ادامه کار با پازل‌ها منصرف شدند و آن‌ها را کنار گذاشتند.

در نهایت، پژوهشگران از کودکان پرسیدند: «آیا دوست دارید این پازل‌ها را به خانه ببرید؟» جالب است که تمام کودکانی که موفق به حل پازل‌ها شده بودند، حتی آن‌هایی که هنوز برخی از پازل‌های سخت را حل نکرده بودند، تمایل داشتند پازل‌ها را با خود ببرند. اما گروهی که نتوانسته بودند پازل‌ها را حل کنند، علاقه‌ای به بردن آن‌ها به خانه نداشتند و حتی برخی به دروغ ادعا کردند که نمونه‌ای مشابه از این پازل‌ها را در خانه دارند.

به نظرت تو طرز فکر رشد داری یا ایستا؟ میخوای بدونی جزو کدوم دسته ای؟

تو دوره رایگان توسعه مالی شرکت کن و بدون اینکه هزینه ای پرداخت کنی، یکبار برای همیشه با مفاهیم ذهنیت رشد و ایستا و باورهای غلط و محدودکننده آشنا شو تا بتونی به اهدافت برسی و هدف هات رو تیک بزنی✅

کاملا رایگان
30 جلسه 15 دقیقه ای
به صورت آنلاین
همراه کتاب کار فیزیکی و PDF
شکستن دیوار باورهای محدودکننده

پژوهش دوم

حال نتیجه این تحقیق چیست؟ خب، پیش از آنکه به نتایج پژوهش اول بپردازیم، اجازه دهید به سراغ پژوهش دوم برویم تا نتیجه هر دو را همزمان بررسی کنیم. این پژوهش در دانشگاه هنگ‌کنگ انجام شده است؛ دانشگاهی که کتاب‌ها، دروس و حتی امتحانات آن به زبان انگلیسی برگزار می‌شوند، در حالی که زبان مادری دانشجویان، زبان چینی است.

در این پژوهش، محققان دانشجویان را به دو گروه تقسیم کردند. از همه آن‌ها پرسیدند: «آیا موافق هستید که کلاسی برای آموزش زبان انگلیسی برگزار شود تا دانشجویانی که مهارت کمتری در این زبان دارند، بتوانند توانایی خود را ارتقا دهند؟» پاسخ‌ها به دو دسته تقسیم شد: برخی دانشجویان موافق برگزاری کلاس بودند و برخی دیگر مخالفت کردند.

در کنار این پرسش، سوال دیگری نیز از دانشجویان پرسیده شد: «آیا به نظر شما هوش (IQ) یک مقدار ثابت است یا می‌توان آن را تغییر داد؟» نتایج این بررسی جالب توجه بود. تمامی افرادی که مخالف برگزاری کلاس زبان انگلیسی بودند، معتقد بودند که هوش یک ویژگی ثابت و غیرقابل تغییر است. در مقابل، تمام دانشجویانی که از برگزاری کلاس استقبال کرده بودند، باور داشتند که هوش می‌تواند با تلاش و کوشش تغییر یابد و ارتقا پیدا کند.

انواع طرز فکر (طرز فکر رشد در برابر طرز فکر ایستا)

انواع طرز فکر

طبق دو پژوهش مطرح شده، می‌توان نتیجه گرفت که موضوع اصلی این نوع از پژوهش‌ها، به دو نوع طرز تفکر بازمی‌گردد؛ چیزی که می‌توان از آن به‌عنوان «نظام فکری» یا «مدل ذهنی» یاد کرد. به طور کلی، دو نوع طرز فکر وجود دارد: طرز فکر افراد موفق (طرز فکر رشد) و طرز فکر افراد غیرموفق (طرز فکر ایستا).

طرز فکر ایستا

طرز فکر ایستا یا ذهنیت ثابت (بر اساس تعریف پروفسور کارول دوک در کتاب ذهنیت شما)، افرادی را توصیف می‌کند که استعدادهای خود را به عنوان ویژگی‌های ثابتی می‌بینند که تغییرپذیر نیستند. با یک ذهنیت ثابت، استعداد برای رسیدن به موفقیت کافی است و تلاش برای بهبود این استعدادها لازم نیست. فرد با مقدار مشخصی از مهارت و هوش متولد می‌شود و نمی‌تواند آن را بهبود ببخشد.

طرز فکر افراد غیرموفق را می‌توان «طرز فکر ایستا» نامید. در این طرز فکر، افراد بر این باورند که ویژگی‌های شخصیتی و توانایی‌های آن‌ها ثابت و تغییرناپذیر هستند. به عبارت دیگر، یا توانایی انجام کاری را دارند یا ندارند. برای مثال، آن‌ها معتقدند: «یا می‌توانم این پازل را حل کنم یا نمی‌توانم» یا «زبانم خوب است یا خوب نیست.» در این طرز تفکر، جایگاهی برای پیشرفت دیده نمی‌شود و افراد خود را بر اساس ویژگی‌های غیرقابل تغییر قضاوت می‌کنند.

این افراد ممکن است بگویند: «من به اندازه کافی باهوش نیستم که این پازل را حل کنم»، «من توانایی لازم برای مواجهه با چالش‌های مختلف را ندارم» یا «من نمی‌توانم در مسیر زندگی‌ام موفق شوم.» تمام منطق این طرز تفکر بر پایه ویژگی‌های ثابت و تغییرناپذیر بنا شده است. به همین دلیل، این افراد به‌راحتی خود را قضاوت می‌کنند: «یا باهوش هستم یا نیستم.»

طرز فکر رشد

در مقابلِ گروهی که دارای طرز فکر ایستا هستند، دسته دیگری از افراد وجود دارند که از «طرز فکر رشد» برخوردارند. این طرز فکر بر اساس «شدن»، «تغییر» و «پیشرفت» شکل می‌گیرد.

افرادی که این نوع نگرش را دارند، بر این باورند که اگر امروز چیزی را در اختیار ندارند، می‌توانند آن را به دست آورند. اگر مهارتی را بلد نیستند، می‌توانند با صرف زمان، تلاش و تمرین در آن مهارت توانمند شوند. اساس مایندست رشد بر این باور استوار است که توانایی‌ها و مهارت‌ها قابل یادگیری هستند و همیشه امکان رشد و پیشرفت وجود دارد.

نکته جالب این است که همه ما در بدو تولد، به‌طور طبیعی دارای طرز فکر رشد هستیم. چرا؟ زیرا در دوران نوزادی و کودکی، بارها زمین می‌خوریم، اما هر بار دوباره بلند می‌شویم تا زمانی که نهایتاً راه رفتن را می‌آموزیم. ما بدون ترس از شکست، تلاش می‌کنیم و شکست را بخشی از مسیر یادگیری خود می‌دانیم.

اما از مقطعی به بعد، به دلایل مختلف، ذهنیت ما کم‌کم دچار تغییر می‌شود. علت و مکانیسم دقیق را نمی‌دانیم، اما احتمالا تحت تأثیر والدین، محیط آموزشی و اطرافیان این تغییر رخ می‌دهد. ما شروع به قضاوت درباره توانایی‌های خود می‌کنیم و به تدریج باور می‌کنیم که در برخی زمینه‌ها توانمند هستیم و در برخی دیگر، هرگز موفق نخواهیم شد. در واقع، زمانی که می‌گوییم «این کار غیرممکن است» یا «من هرگز نمی‌توانم این کار را انجام دهم»، تمام دریچه‌های ذهن خود را می‌بندیم.

اما سوال درست این نیست که «آیا می‌توانم این کار را انجام دهم یا نه؟» بلکه باید پرسید: «چگونه می‌توانم این کار را انجام دهم؟» تفاوت این دو پرسش در نوع نگرش نهفته است. در حالت اول، شما از منظر طرز فکر ایستا به مسئله نگاه می‌کنید. زمانی که به یک مانع برخورد می‌کنید و می‌گویید «دیگر نمی‌شود»، در واقع مسیر ذهنی خود را مسدود می‌کنید و دیگر اجازه ورود هیچ راه‌حلی را نمی‌دهید.

اما زمانی که سوال خود را تغییر می‌دهید و به جای آن می‌پرسید «چگونه می‌شود این کار را انجام داد؟»، همه‌چیز متفاوت خواهد شد. این تغییر نگرش دریچه‌های ذهن شما را باز می‌کند و ذهن‌تان را به جست‌وجوی راه‌حل‌های جدید و متنوع سوق می‌دهد. در این حالت، دیگر شکست پایان راه نیست؛ بلکه فرصتی برای یادگیری و رشد تلقی می‌شود و این همان مایندست رشد است.

به نظرت تو طرز فکر رشد داری یا ایستا؟ میخوای بدونی جزو کدوم دسته ای؟

تو دوره رایگان توسعه مالی شرکت کن و بدون اینکه هزینه ای پرداخت کنی، یکبار برای همیشه با مفاهیم ذهنیت رشد و ایستا و باورهای غلط و محدودکننده آشنا شو تا بتونی به اهدافت برسی و هدف هات رو تیک بزنی✅

کاملا رایگان
30 جلسه 15 دقیقه ای
به صورت آنلاین
همراه کتاب کار فیزیکی و PDF
شکستن دیوار باورهای محدودکننده

به عنوان یک کارآفرین مشتاق، برای ایجاد بودجه کسب و کار و تهیه صورت‌های مالی آن، به مهارت‌های مالی اولیه نیاز دارید. اگر ذهنیت ثابتی داشته باشید، ممکن است این‌گونه فکر کنید که: «من هرگز در ریاضیات قوی نبودم، چه برسد به صورت‌های مالی! من نمی‌توانم تجارت خودم را اداره کنم.»

حالا تصور کنید که با یک طرز فکر رشد این موقعیت نزدیک را مورد بررسی قرار دهید. احتمالاً ذهنیت شما بدین گونه تغییر می‌یابد که: “من سابقه‌ای در زمینه مالی ندارم، اما می‌توانم این مهارت‌ها را یاد بگیرم و آن‌قدر تمرین کنم تا در این مهارت‌ها حرفه‌ای شوم.” به همین علت است که شناخت طرز فکر رشد و ایستا بسیار مهم است.

به گفته دوک، موقعیت‌های چالش‌برانگیز می‌تواند برای کسانی که ذهنیت ثابتی دارند فاجعه‌بار باشد، زیرا اگر آن‌ها مهارت یا هوش لازم برای تکمیل یک کار را نداشته باشند، هیچ شانسی برای بهبود آن‌ها وجود نخواهد داشت.

وقتی ذهنیت رشد دارید، معتقد خواهید بود که می‌توانید دانش و مهارت‌های لازم برای رسیدن به موفقیت را به دست آورید، این قابلیت، هر چالشی را به یک فرصت یادگیری تبدیل می‌کند. با توجه به چالش‌های متعددی که کارآفرینان با آن روبرو هستند، ذهنیت رشد می‌تواند ابزار قدرتمندی برای رسیدن به موفقیت باشد.

داستان معروف دوران کودکی

داستان خرگوش و لاک پشت

یکی از معروف‌ترین داستان‌هایی که از دوران کودکی برای ما تعریف شده، داستان «خرگوش و لاک‌پشت» است. همه ما این داستان را شنیده‌ایم: خرگوشی که بسیار سریع و توانمند بود، در مسابقه‌ای با لاک‌پشتی کند و آرام شرکت می‌کند. خرگوش به دلیل اعتماد به نفس زیاد، در میانه راه تصمیم می‌گیرد استراحت کند. در همین زمان، لاک‌پشت با تلاش پیوسته و بدون توقف، از خرگوش پیشی می‌گیرد و برنده مسابقه می‌شود.

پیامی که معمولاً از این داستان برداشت می‌شود این است: «اگر سخت‌کوش باشید، تلاش کنید، سختی‌ها را بپذیرید و دست از کار نکشید، می‌توانید موفق شوید.» اما بیایید یک سؤال مطرح کنیم: کدام فرد عاقلی دلش می‌خواهد لاک‌پشت باشد؟ حقیقت این است که اکثر افراد ترجیح می‌دهند خرگوش باشند. خرگوشی که باهوش‌تر است، توانایی بیشتری دارد و این بار اشتباه نمی‌کند که در میانه راه بخوابد. کمتر کسی می‌گوید: «من دوست دارم مثل لاک‌پشت باشم.»

در واقع، پیام پنهان این داستان می‌تواند گمراه‌کننده باشد. این پیام ناخودآگاه در ذهن ما نقش می‌بندد که: «تلاش کردن و سخت‌کوشی مخصوص افراد ضعیف است». به عبارت دیگر، این باور شکل می‌گیرد که تلاش و پشتکار متعلق به کسانی است که به‌اندازه کافی باهوش یا توانمند نیستند. نتیجه این طرز فکر چیست؟ ما به‌طور ناخودآگاه از اینکه «فردی تلاشگر» باشیم، اجتناب می‌کنیم، زیرا تلاش کردن به‌نوعی با ضعف یا ناتوانی برابر دانسته می‌شود.

اما حقیقت این است که تلاش و پشتکار نه نشانه ضعف، بلکه عامل اصلی رشد، پیشرفت و دستیابی به موفقیت‌های پایدار است. توانمندی‌های ذاتی به‌تنهایی کافی نیستند؛ آنچه اهمیت دارد، استمرار، تعهد و تلاش در مسیر اهداف است.

هرچند هدف اصلی داستان خرگوش و لاک‌پشت تأکید بر اهمیت تلاش و پشتکار است، اما پیام پنهانی که به‌طور ناخودآگاه در ذهن ما نقش می‌بندد، چیز دیگری است. این پیام چنین القا می‌کند که «اگر به اندازه کافی باهوش و توانمند باشم، باید بتوانم با حداقل تلاش به نتیجه برسم». در نگاه اول، این برداشت منطقی به نظر می‌رسد، اما واقعیت این است که هیچ موفقیت بزرگی بدون تلاش مستمر و جدی به دست نمی‌آید.

انعطاف، استمرار و تغییر

انعطاف، استمرار، تغییر

بیایید کمی عمیق‌تر به موضوعات نگاه کنیم. هیچ‌کس از همان ابتدا بهترین نبوده است، اما بسیاری از افراد در طول مسیر به بهترین‌ها تبدیل شده‌اند. مشکل از کجا آغاز می‌شود؟ مشکل اینجاست که ما از یک مقطع به بعد فراموش می‌کنیم چگونه راه رفتن را یاد گرفتیم. فراموش می‌کنیم که در دوران کودکی بارها زمین خوردیم، بارها شکست خوردیم و اگر امروز همان اتفاقات برایمان رخ دهد، شاید خیلی زود تسلیم شویم و قید تلاش کردن را بزنیم.

اما چرا در دوران کودکی چنین نبودیم؟ دلیلش واضح است. در آن دوران عطشی درونی برای یادگیری داشتیم. هر بار زمین می‌خوردیم، بدون ترس دوباره بلند می‌شدیم. کوچک‌ترین تشویق یا پیشرفت ما را سرشار از اشتیاق می‌کرد تا تلاش بیشتری کنیم. اما با گذر زمان، این عطش کمرنگ شده. ما به اشتباه باور می‌کنیم که اگر کاری را بلد نیستیم، علتش این است که «به اندازه کافی خوب نیستیم» یا «هوش لازم را نداریم». این ذهنیت به ما می‌گوید که باید از ابتدا توانمند باشیم تا بتوانیم موفق شویم، در حالی که حقیقت درست برعکس است.

در مواجهه با چالش‌ها نیز اغلب به‌جای اینکه آن‌ها را به‌عنوان فرصت‌های رشد ببینیم، از آن‌ها فرار می‌کنیم. می‌گوییم: «من برای این کار ساخته نشده‌ام.» اما اگر دقت کنیم، متوجه می‌شویم که ورزیده‌ترین سربازان، همان‌هایی هستند که سخت‌ترین چالش‌ها را پشت سر گذاشته‌اند. همان‌طور که یک جمله معروف می‌گوید: «چیزی که مرا نکشد، قوی‌ترم می‌کند.»

چرا این جمله می‌تواند درست باشد؟ زیرا اگر طرز فکر شما، طرز فکر رشد باشد—نه طرز فکر ایستا—شکست برایتان پایان راه نخواهد بود. در این نگرش، شکست یک تجربه ارزشمند است که درس‌های فراوانی به همراه دارد. شما با خود می‌گویید: «حتی اگر در انجام این کار شکست بخورم، چیزهای زیادی از آن یاد می‌گیرم.»

این همان نگرشی است که افراد موفق را از دیگران متمایز می‌کند. در واقع، تمامی آموزه‌های مرتبط با موفقیت بر همین اصل بنا شده‌اند: ما باید چیزهایی را بیاموزیم و آنچه را که یاد گرفته‌ایم در عمل پیاده کنیم.

مسیر موفقیت را می‌توان به جریان آب تشبیه کرد. آب چگونه رفتار می‌کند؟ آب همواره مسیر خود را ادامه می‌دهد، بارها و بارها پیچ‌وخم‌های مختلف را پشت سر می‌گذارد تا سرانجام به مقصد برسد. آب به‌اندازه‌ای انعطاف‌پذیر است که در برابر موانع و شکست‌ها متوقف نمی‌شود. اگر در مسیرش به سنگی برخورد کند، یا از کنار آن عبور می‌کند یا آن‌قدر به تلاش خود ادامه می‌دهد که در نهایت آن سنگ را سوراخ کرده و از دل آن عبور می‌کند. این حرکت تکراری و پیوسته سرانجام به موفقیت منجر می‌شود.

افرادی که این روحیه انعطاف‌پذیری را دارند، فارغ از اینکه در چه شرایطی قرار بگیرند، همواره موفق خواهند شد. این همان ویژگی است که باید در خود پرورش دهیم.

یک مثال عملی

یک مثال عملی

حال برای درک بهتر این مفهوم، اجازه دهید مثالی عملی ارائه کنیم. در شرایط کنونی بازار، بسیاری از افراد از وضعیت اقتصادی شکایت دارند. طرز فکر ایستا در این شرایط چگونه واکنش نشان می‌دهد؟ این افراد می‌گویند: «بازار خراب است، مردم پولی ندارند. پس من نمی‌توانم اقدام جدیدی انجام دهم. هر چقدر هم خلاق باشم، فایده‌ای ندارد چون پولی در گردش نیست.» چنین نگرشی باعث می‌شود فرد هیچ تلاشی برای تغییر وضعیت خود نکند.

اما در مقابل، مایندست رشد چگونه عمل می‌کند؟ فردی با این نگرش می‌پرسد: «در این شرایط دشوار بازار، چه کاری می‌توانم انجام دهم؟» به‌جای تسلیم شدن، به دنبال راه‌حل می‌گردد. شاید تصمیم بگیرد محصولی ارائه دهد که به بهبود وضعیت مالی مردم کمک کند. یا اگر چنین امکانی وجود نداشته باشد، محصولاتی با قیمت پایین‌تر اما با تعداد فروش بالا عرضه کند.

فرد دوم، حتی ممکن است به فضای اینترنت روی بیاورد و خدمات خود را به‌صورت آنلاین ارائه دهد. اگر به اطراف خود نگاه کنید، می‌بینید که امروزه ارائه خدمات اینترنتی به‌طور قابل‌توجهی افزایش یافته است. دلیلش هم واضح است: هزینه‌های کمتر و دسترسی به تعداد بیشتری از مخاطبان.

نکته اینجاست که حتی اگر وضعیت بازار واقعاً نابسامان باشد، همیشه راه‌هایی برای موفقیت وجود دارد. تفاوت طرز فکر ایستا و طرز فکر رشد دقیقاً در همینجاست. طرز فکر ایستا همواره به دنبال حفظ وضعیت موجود است و ترجیح می‌دهد هوشمندانه به نظر برسد، حتی اگر به قیمت عدم پیشرفت تمام شود. در حالی که مایندست رشد بر این باور است که همواره می‌توان یاد گرفت، پیشرفت کرد و راه‌های جدیدی برای موفقیت پیدا کرد.

در نهایت، این انتخاب شماست که کدام طرز فکر را در زندگی خود دنبال کنید. آیا می‌خواهید صرفاً باهوش به نظر برسید یا می‌خواهید با تلاش و پشتکار، مسیر موفقیت واقعی را طی کنید؟

به نظرت تو طرز فکر رشد داری یا ایستا؟ میخوای بدونی جزو کدوم دسته ای؟

تو دوره رایگان توسعه مالی شرکت کن و بدون اینکه هزینه ای پرداخت کنی، یکبار برای همیشه با مفاهیم ذهنیت رشد و ایستا و باورهای غلط و محدودکننده آشنا شو تا بتونی به اهدافت برسی و هدف هات رو تیک بزنی✅

کاملا رایگان
30 جلسه 15 دقیقه ای
به صورت آنلاین
همراه کتاب کار فیزیکی و PDF
شکستن دیوار باورهای محدودکننده

تفاوت طرز فکر رشد و ایستا

 

تأثیر طرز فکر بر رشد افراد انکارنشدنی است. شناخت تفاوت طرز فکر رشد و ایستا از مهم‌ترین موارد در زمینه پیشرفت فردی محسوب می‌شود. وقتی ذهنیت رشد دارید، گذشته شما آینده شما را مشخص نمی‌کند. اگر در زمینه دیگری تخصص و تجربه دارید و می‌خواهید کارآفرینی کنید، این توانایی می‌تواند یک دارایی باشد.

به عنوان مثال، ایندیا رایت (بانکدار تجاری سابق و معاون منشی دادگاه عالی واشنگتن دی سی) شرکت روابط عمومی و تولید خود را به نام Artiste House راه‌اندازی کرد. به جای اینکه اجازه دهد شغل قبلی‌اش پتانسیل‌هایش را تعریف کند، می‌دانست که می‌تواند زبان دنیای استارت‌آپ را از طریق تجربه عملی و استفاده از اصول کارآفرینی یاد بگیرد. او تفاوت طرز فکر رشد و ایستا را به خوبی می‌شناخت.

رایت می‌گوید: باید راه‌هایی بیابید تا خود را به مهارت‌های لازم برای حفظ کسب‌وکارتان مجهز کنید، شما بر روی موفقیت خود سرمایه‌گذاری خواهید کرد. ظرفیت بهبودی و عبور از شرایط دشوار در دنیای کارآفرینی بسیار مهم است. وقتی با چالش‌ها و شکست‌ها روبه‌رو می‌شوید، بقای کسب‌وکار به توانایی شما در استقامت و یادگیری از موقعیت‌های دشوار بستگی دارد.

در یکی از مطالعات دوک، تیم او فعالیت مغز دانش‌آموزان را در حین بررسی اشتباهاتی که در یک آزمون مرتکب شده بودند، تجزیه و تحلیل کرد. افرادی که ذهنیت ثابتی داشتند هنگام مرور اشتباهات هیچ فعالیت مغزی نشان نمی‌دادند، در حالی که مغز افراد دارای طرز فکر رشد این‌گونه نبود.

باهوش به نظر رسیدن در برابر یادگرفتن

باهوش به نظر رسیدن در برابر یادگرفتن

اولویت طرز فکر ایستا، باهوش به نظر رسیدن است. در حالی که اولویت مایندست رشد، یادگیری است. اما منظور از این گزاره‌ها چیست؟ خب، اجازه دهید کمی عمیق‌تر مسائل را مورد بررسی قرار دهیم.

طرز فکر ایستا

وقتی اولویت فرد «باهوش به نظر رسیدن» باشد، هر چالشی می‌تواند تهدیدی برای این تصویر ذهنی باشد. افراد با طرز فکر ایستا معمولاً از چالش‌ها فرار می‌کنند، چرا که شکست در یک چالش به‌معنای زیر سؤال رفتن هوش و توانایی‌های ذاتی‌شان است. آن‌ها می‌ترسند دیگران متوجه شوند که شاید به اندازه‌ای که تصور می‌شود «باهوش» نیستند.

این ترس باعث می‌شود حتی از فرصت‌های یادگیری هم دوری کنند. مثلاً دانش‌آموزی که برچسب «باهوش» بودن به او زده شده، اگر در درسی دچار مشکل شود، به‌جای اینکه بیشتر تمرین کند و یاد بگیرد، ممکن است تلاش نکند تا مبادا دیگران فکر کنند که او به‌اندازه کافی توانمند نیست. اینجا تلاش کردن به یک تهدید تبدیل می‌شود، چون از دید او، تلاش زیاد نشانه‌ای از ضعف است.

حتی برچسب‌های مثبتی مثل «تو نابغه‌ای» یا «تو خیلی باهوشی» می‌توانند اثر معکوس داشته باشند. این برچسب‌ها انتظاراتی را ایجاد می‌کنند که فرد می‌خواهد به هر قیمتی آن‌ها را حفظ کند. در نتیجه، فرد به‌جای رشد، در یک منطقه امن باقی می‌ماند تا از آزمون‌های واقعی زندگی فرار کند.

طرز فکر رشد

در مقابل، افراد با طرز فکر رشد، چالش‌ها را به‌عنوان فرصت‌هایی برای یادگیری و پیشرفت می‌بینند. آن‌ها از شکست نمی‌ترسند چون باور دارند که توانایی‌ها و هوش قابل رشد و توسعه است. شکست برای این افراد به معنای «ناتوانی» نیست، بلکه نشانه‌ای از این است که هنوز چیزهایی برای یادگیری وجود دارد.

کسی که می‌خواهد همیشه باهوش به نظر برسد، حتی موفقیت‌هایش را به شانس یا اتفاق نسبت می‌دهد تا نشان دهد نیازی به تلاش نداشته. اما کسی که طرز فکر رشد دارد، به تلاش‌هایش افتخار می‌کند و شکست‌هایش را هم بخشی از مسیر موفقیت می‌داند.

در مواجهه با موانع، افراد با طرز فکر رشد پافشاری می‌کنند. آن‌ها سعی می‌کنند از مشکلات درس بگیرند و راه‌حل‌های جدید پیدا کنند. برای آن‌ها مهم نیست که دیگران چه فکری می‌کنند؛ مهم این است که خودشان رشد کنند. حتی اگر در اولین تلاش شکست بخورند، می‌دانند که این شکست پایان کار نیست، بلکه بخشی از فرایند یادگیری است.

در مورد تلاش

تفاوت تلاش طرز فکر رشد و ایستا

تفاوت‌های میان این دو نگرش، بسیار است. حتی در مورد تلاش کردن و نکردن هم تفاوت بسیاری میان این دو مایندست وجود دارد.

  • طرز فکر ایستا: تلاش زیاد یعنی «من به اندازه کافی خوب نیستم.» بنابراین از تلاش کردن زیاد خجالت می‌کشند.
  • طرز فکر رشد: تلاش کردن یعنی «من در حال یادگیری و پیشرفت هستم.» برای آن‌ها، تلاش نشانه‌ی قدرت، پشتکار و تعهد است.

در نهایت، این تفاوت‌های ظریف است که باعث می‌شود افراد با طرز فکر رشد در زندگی موفق‌تر باشند. آن‌ها از شکست نمی‌ترسند، از چالش استقبال می‌کنند و هر روز به نسخه بهتری از خودشان تبدیل می‌شوند.

طرز فکر رشد می‌گوید تلاش لازمه موفقیت است و هرچه بیشتر تلاش کنیم، باهوش‌تر می‌شویم، راه‌های جدیدتری یاد می‌گیریم و بهبود پیدا می‌کنیم. اما طرز فکر ایستا می‌گوید تلاش بی‌فایده است و فقط برای احمق‌هاست، زیرا افراد باهوش نیاز به تلاش ندارند.

اگر دقت کرده باشید، قهرمان‌های فیلم‌هایمان هم این‌گونه هستند، مانند شرلوک هولمز. همه پلیس‌ها می‌روند، کلی سرنخ جمع می‌کنند و تلاش می‌کنند، ولی شرلوک هولمز فقط یک نگاه به صحنه جرم می‌کند و همه چیز را می‌فهمد. نتیجه‌اش این است که افراد باهوش نیازی به تلاش ندارند.

در مقابل انتقادات نیز، افرادی که طرز فکر رشد دارند، آن‌ها را به عنوان تابلوهای راهنما برای توسعه خود می‌بیند. این افراد انتقادات را نادیده نمی‌گیرند، بلکه به عنوان فرصتی برای یادگیری از آن‌ها استفاده می‌کنند، چرا که انتقادها به آن‌ها یادآوری می‌کند که هنوز ایراداتی دارند. اما افرادی که نوع تفکرشان ایستا است، تلاش می‌کنند که از انتقادات دوری کنند.

در مقابل موفقیت دیگران، افراد با طرز فکر رشد درس‌هایی از موفقیت‌های دیگران می‌گیرند و از آن‌ها الهام می‌گیرند. وقتی که می‌بینند کسی موفق شده، خوشحال می‌شوند و از آن موفقیت یاد می‌گیرند، چون هنوز باور دارند که آدم‌های موفق در این دنیا وجود دارند.

اما افراد با طرز فکر ایستا، در برابر موفقیت دیگران حسادت می‌کنند و احساس خطر دارند، چرا که اگر آن‌ها موفق نشدند، به این نتیجه می‌رسند که آن فرد از آن‌ها باهوش‌تر است. در نهایت، این تفاوت‌ها باعث می‌شوند که در زندگی واقعی وقتی با مشکلی مواجه می‌شویم، طرز فکری که در ذهن داریم، تأثیر زیادی روی واکنش‌هایمان داشته باشد.

این یک زنگ خطر است! در هر مشکلی باید متوجه شوید که بر اساس طرز فکر ایستا رفتار می‌کنید یا طرز فکر رشد. اگر در مواجهه با چالش‌ها بی‌خیال شوید یا فرار کنید، این نشانه‌ای از طرز فکر ایستا است که به هیچ نتیجه‌ای نمی‌رسد. اولین چیزی که باید تغییر دهید، طرز فکرتان است.

به نظرت تو طرز فکر رشد داری یا ایستا؟ میخوای بدونی جزو کدوم دسته ای؟

تو دوره رایگان توسعه مالی شرکت کن و بدون اینکه هزینه ای پرداخت کنی، یکبار برای همیشه با مفاهیم ذهنیت رشد و ایستا و باورهای غلط و محدودکننده آشنا شو تا بتونی به اهدافت برسی و هدف هات رو تیک بزنی✅

کاملا رایگان
30 جلسه 15 دقیقه ای
به صورت آنلاین
همراه کتاب کار فیزیکی و PDF
شکستن دیوار باورهای محدودکننده

معایب طرز فکر ایستا

 

اگر یک فرد با ذهنیت ثابت قبلاً تصمیم گرفته باشد که در چه کاری عالی خواهد بود، دیگر نمی‌تواند برنامه‌های خود را تغییر دهد، زیرا ممکن است همه چیز با برنامه‌هایش متفاوت باشد. شناخت چنین تفاوت‌هایی بین طرز فکر رشد و ایستا بسیار مهم است.

اگر این اتفاق بیفتد، تمام تلاش‌های این افراد از بین می‌برد، بنابراین افراد دارای این طرز فکر باید به برنامه‌های تعیین‌شده پایبند بمانند (حتی اگر منجر به پیامدهای منفی شوند). داشتن یک رؤیا یک چیز است، اما عمل به آن رؤیا و اطمینان از تحقق آن چیز دیگری خواهد بود. اگر هدف شما خیلی مشخص باشد، رسیدن به آن برای شما سخت‌تر می‌شود.

طرز فکر رشد و ایستا تفاوت‌های دیگری نیز دارند. طرز فکر ایستا موجب ایجاد یک زندگی فلاکت‌بار به دلیل مشاهده تمام ناامیدی‌ها در طول مسیر خواهد بود. وقتی افراد درگیر باورهای محدودکننده در مورد خودشان می‌شوند، شروع می‌کنند به قبول این باور که چیزی در انتهای مسیر برای آنان وجود ندارد و تمام تلاششان به هدر رفته است.

استفاده از طرز فکر ایستا برای کارآفرینان مرگبار خواهد بود. یک کارآفرین موفق کسی است که در طول مسیر با مشکلات مقابله کرده و از اشتباهات خود درس بگیرد. طرز فکر ایستا چنین امکانی را به کارآفرینان نمی‌دهد، اما طرز فکر رشد می‌تواند بهترین گزینه برای این افراد باشد.

جلوه ریپل در مبحث طرز فکر رشد و ایستا

انتخاب‌های مثبت و شناخت طرز فکر رشد و ایستا، در یک زمینه از زندگی‌تان تأثیری موج‌دار دارد که به سایر بخش‌های زندگی‌تان هم سرایت می‌کند. مثلاً فرض کنید که می‌خواهید روی امور مالی شخصی‌تان تمرکز کرده و در برخی از هزینه‌های اختیاری تلف‌شده صرفه‌جویی نمایید.

با اتخاذ این تصمیم، شما شروع به ردیابی هر پول خردی می‌کنید که خرج کرده‌اید تا بتوانید آنچه را که به فروش می‌رسد مدیریت کرده و میزان کلی درآمد خود را به دست آورید. در انتهای چنین فرایندی، در مورد هزینه‌های خود، آگاه‌تر شده و نسبت به چیزهایی که می‌خرید محتاطانه‌تر رفتار خواهید کرد.

شاید تصمیم بگیرید که به جای خرید سه شکلات در هفته، سه سیب بخرید. همین تغییر کوچک در ردیابی هزینه‌ها، به تغییر کوچکی در سلامت شما منجر خواهد شد. چنین تصمیماتی از یک چرخه کامل پشتیبانی می‌کنند. تغییر در سلامت شما منجر به افزایش کاربری و در نتیجه افزایش میزان درآمد شما می‌شود. بحث بعدی ما در موضوع طرز فکر رشد و ایستا، شناخت فرمول خوشبختی است.

به نظرت تو طرز فکر رشد داری یا ایستا؟ میخوای بدونی جزو کدوم دسته ای؟

تو دوره رایگان توسعه مالی شرکت کن و بدون اینکه هزینه ای پرداخت کنی، یکبار برای همیشه با مفاهیم ذهنیت رشد و ایستا و باورهای غلط و محدودکننده آشنا شو تا بتونی به اهدافت برسی و هدف هات رو تیک بزنی✅

کاملا رایگان
30 جلسه 15 دقیقه ای
به صورت آنلاین
همراه کتاب کار فیزیکی و PDF
شکستن دیوار باورهای محدودکننده

فرمولی کامل برای خوشبختی

 

در بخش‌های قبل در مورد شناخت دو طرز فکر رشد و ایستا مطالبی را به شما ارائه کردیم. با توجه به این موارد، می‌توان گفت که فرمول خوشبختی به شکل زیر است. در ادامه به هر یک بخش‌های این فرمول جذاب می‌پردازیم. شناخت این فرمول قسمتی از بحث شناخت طرز فکر رشد و ایستا است.

شانس = آمادگی + طرز فکر + فرصت + عمل

آمادگی

آمادگی با رشد شخصی و تست طرز فکر رشد و ایستا، رابطه‌ای مستقیم دارد. هر روز باید کاری انجام دهید که موجب بهبود کلی شما می‌شود. در یک مهارت مهم بهتر شده و دائماً توانایی‌های خود را افزایش دهید. برای اینکه خوش‌شانس شوید، باید آماده باشید تا از هر مشکلی که برایتان پیش می‌آید بیشترین بهره را ببرید.

نگرش

باورها و طرز فکر نقش مهمی در پیشرفت انسان دارند. همان‌طور که هنری فورد گفت: “اگر فکر می‌کنید می که می‌توانید کاری را انجام دهید، احتمالاً حق با شماست.” اگر خود را جزو افراد خوش‌شانس نمی‌دانید، اگر احساس می‌کنید لایق چیزهای خوب نیستید، اگر به خودتان باور ندارید که می‌توانید به چیزی عالی دست یابید، احتمالاً محکوم به فنا خواهید بود. رابطه‌ای مستقیم بین طرز فکر رشد و ایستا و چنین افکاری وجود دارد.

نگرش خود را عوض کنید. این کار به کمی زمان نیاز دارد اما غیرممکن نیست! بسیاری از کارآفرینان بزرگ جهان از روندهای مختلف پیشرفت استفاده می‌کنند. به جای غر زدن و نگران آینده بودن، بلند شوید و با یک صدای رسا به سمت آینده حرکت کنید. در ادامه مبحث طرز فکر رشد و ایستا، به موضوع استفاده از فرصت می‌پردازیم.

فرصت

 

چیزهای خوبی در راه است. ریچارد برانسون می‌گوید که فرصت‌ها مانند اتوبوس هستند، اگر یکی از آن‌ها را از دست بدهید، می‌توانید مطمئن باشید که به زودی فرصت دیگری به وجود خواهد آمد. فرصت به این معناست که فرد مناسب (با آماده‌سازی صحیح با نگرش درست) در مکان مناسب و در زمان مناسب باشد. برای همه افراد فرصت‌هایی طلایی به وجود می‌آید، اما شاید فقط آن‌هایی که ما آن‌ها را «خوش‌شانس» می‌نامیم در هنگام دیدن یک فرصت صحیح آن را غنیمت می‌شمارند.

اقدام

اقدام به معنای انجام کار در زمان مناسب با استفاده از طرز فکر رشد و ایستا است. فرصت‌ها به سراغ شما خواهند آمد، اما این تضمین نمی‌کند که چیز خوبی از این فرصت‌ها حاصل شود. در دنیایی که ممکن است هر اتفاقی بیفتد، باید بر اساس فرصت‌هایی که برایتان پیش می‌آید عمل کنید. «بدشانس‌ها» احتمالاً فقط آن‌هایی هستند که اجازه می‌دهند فرصت‌ها مثل باد بیایند و بروند.

به نظرت تو طرز فکر رشد داری یا ایستا؟ میخوای بدونی جزو کدوم دسته ای؟

تو دوره رایگان توسعه مالی شرکت کن و بدون اینکه هزینه ای پرداخت کنی، یکبار برای همیشه با مفاهیم ذهنیت رشد و ایستا و باورهای غلط و محدودکننده آشنا شو تا بتونی به اهدافت برسی و هدف هات رو تیک بزنی✅

کاملا رایگان
30 جلسه 15 دقیقه ای
به صورت آنلاین
همراه کتاب کار فیزیکی و PDF
شکستن دیوار باورهای محدودکننده

چگونه می‌توان نگرش و طرز فکر را بهبود بخشید؟

همان‌طور که در ابتدای متن شناخت تفاوت طرز فکر رشد و ایستا گفته شد، بهبود نگرش و رشد ذهنیت برای خودسازی شما حیاتی است. شما می‌توانید به روش‌های مختلف به این هدف برسید. اگرچه به طور کلی نمی‌توان راهکارهایی اساسی و همگانی را برای این فرایند پیشنهاد کرد، اما می‌توان از بعضی روش‌های متداول برای این امر بهره برد. در ادامه به برخی از این روش‌ها می‌پردازیم.

1- شما می‌توانید یک طرز فکر رشد ایجاد کنید

 

همان‌طور که گفتیم، ذهنیت رشد مفهومی است که کارول دوک در کتاب خود به نام ذهنیت: روان‌شناسی جدید موفقیت، آن را توضیح می‌دهد. او می‌گوید که چگونه ما در اوایل زندگی به دلیل پیام‌هایی که از والدین، معلمان و جامعه خود دریافت می‌کنیم، طرز فکر خاصی در مورد توانایی‌های خود اتخاذ خواهیم کرد. این پیام‌ها نگرشی را که نسبت به خود ایجاد داریم را شکل می‌دهند، برای مثال اینکه چه کاری باید انجام دهیم، چه نقاط قوت و ضعفی داریم، و … .

چرا تلاش نکنیم؟

تغییر نحوه صحبت کردن در زمینه طرز فکر رشد و ایستا یک ترفند ذهنی ظریف است که می‌تواند نتایج طولانی‌مدتی داشته باشد. به جای افراط در صحبت‌های منفی با خود یا به تعویق انداختن کارها (که واقعاً به تلاش زیادی نیاز ندارد زیرا اکثر مردم به طور پیش‌فرض آن را به تعویق می‌اندازند)، سعی کنید به طور کلی این نگرش که تلاش فایده‌ای ندارد را دور بیندازید.

مهم است که با اهمال‌کاری مقابله کنیم. این مقابله را با نگاه کردن به منبع تنبلی شروع کنید. آیا در پشت تعلل شما علتی پنهان است؟ به عنوان مثال، ممکن است از اینکه نتوانید کاری را با موفقیت انجام دهید، ترس داشته باشید.

اگر این دلیل اهمال‌کاری شماست، از خود این سؤال را بپرسید که چه تفاوتی می‌کند پیروز شوم یا نه؟ با این پرسش، شما فضایی را برای احتمالات مختلف یا راه‌حل‌های متنوع جهت حل مشکل باز می‌گذارید. این بدان معنا نیست که شما به طور خودکار در انجام کاری موفق خواهید بود، اما باید به مغز خود پیام دهید که انجام آن مشکلی ندارد.

2- می‌توانید نسبت به اشتباهات خود مثبت‌اندیش‌تر شوید

 

اشتباه کردن یک بخش عادی از زندگی است. مهم نیست که چند اشتباه در طول زندگی مرتکب می‌شوید یا اینکه چقدر آن‌ها را باور دارید. نحوه دیدن (به خاطر سپردن همه جزئیات) این اشتباهات است که در درازمدت اهمیت دارد.

شاید بپرسید که چرا این موضوع در زمینه طرز فکر رشد و ایستا مهم است؟ در پاسخ به این پرسش باید گفت نگرش ما نسبت به اشتباهاتی که مرتکب شده‌ایم می‌تواند به ما کمک کند سریع‌تر بهبود پیدا کنیم، بهتر بفهمیم، یاد بگیریم و باتجربه‌ای که جمع‌آوری می‌کنیم زندگی جذاب‌تری را برای خود بسازیم.

به طور خلاصه، همه چیز به طرز فکر شما در مورد اشتباهات قبلی بستگی دارد. برای شروع، استراتژی متفاوتی را امتحان کنید تا با اعتراف به گذشته خود، اشتباهاتی که مرتکب شده‌اید را ببخشید. به قول معروف گذشته‌ها گذشته است!

اکنون زمان آن است که از خود بپرسید، امروز در مورد این موضوع خاص چه کاری می‌توانم انجام دهم؟ در مورد اشتباهاتی که مرتکب شده‌اید فکر کنید، از آن‌ها درس بگیرید، اما آن‌ها را نگه ندارید یا برای مدت طولانی نشخوار فکری نکنید. وقتی این اشتباهات را رها نمایید، به خودتان آزادی بیشتری می‌دهید و در نتیجه آینده را با طرز فکر رشد و ایستا مدیریت خواهید کرد.

3- می‌توانید ذهن کنجکاو خود را تغذیه کنید

یادتان هست در کودکی چقدر در مورد دنیا کنجکاو بودید؟ سپس سال‌ها گذشت و وقتی به «دنیای واقعی» بزرگسالان ملحق شدید، در تمام مسئولیت‌ها و برنامه‌های بی‌پایانی که مستلزم بزرگسالی است، فرو رفتید! کنجکاو بودن می‌تواند برای شما در هر مرحله‌ای از زندگی یک مزیت باشد، نه فقط در دوران کودکی!

سؤال اصلی این است که چگونه کنجکاو بمانید؟ در پاسخ به این سؤال باید گفت که هیچ‌گاه تجربه یادگیری خود را محدود نکنید. فقط به این دلیل که یک موضوع خاص در محیط مدرسه آموزش داده نمی‌شود، به این معنی نخواهد بود که نباید زمانی را برای یادگیری صرف کنید.

کتاب‌هایی در مورد موضوعاتی که برای شما جالب است را انتخاب نمایید. عصرها در یک کلاس آنلاین شرکت کرده یا ویدیوهای آموزشی را در YouTube تماشا کنید. از هر روشی کمک بگیرید تا با ایجاد یک مهارت جدید، حس قدرت و هوش بیشتری در ذهن شما شکل گیرد.

هر روز چیز جدیدی بیاموزید، کدنویسی، یادگیری آشپزی و یا خواندن کتاب‌هایی که می‌توانند به شما در مورد تعیین اهداف کوتاه‌مدت و بلندمدت آموزش دهند، بهترین روش برای انجام این کار است. هیچ‌گاه کنجکاوی خود را به اتمام نرسانید. خود را مانند کودکی فرض کنید که همواره به دنبال یاد گرفتن یک چیز جدید است.

به نظرت تو طرز فکر رشد داری یا ایستا؟ میخوای بدونی جزو کدوم دسته ای؟

تو دوره رایگان توسعه مالی شرکت کن و بدون اینکه هزینه ای پرداخت کنی، یکبار برای همیشه با مفاهیم ذهنیت رشد و ایستا و باورهای غلط و محدودکننده آشنا شو تا بتونی به اهدافت برسی و هدف هات رو تیک بزنی✅

کاملا رایگان
30 جلسه 15 دقیقه ای
به صورت آنلاین
همراه کتاب کار فیزیکی و PDF
شکستن دیوار باورهای محدودکننده

 

کلام آخر

به پایان مطلب آشنایی با طرز فکر رشد و ایستا رسیدیم، همان‌طور که مشاهده کردید هر یک از طرز فکرها دارای مزایا و معایب خاص خود هستند. نقش کلی چنین نگرش‌هایی از زندگی روزانه ما فراتر می‌رود و با مواردی نظیر شانس و روند تصمیم‌گیری ارتباط خواهد یافت.

با شرکت در دوره توسعه مالی می‌توانید اطلاعات وسیع‌تری را در مورد طرز فکر رشد و ایستا به دست بیاورید. این دوره با ارائه مشخصات کامل، می‌تواند بهترین راه حل برای پیشروی روند کلی پیشرفت شما باشد. فراموش نکنید که رمز موفقیت تمامی افراد برتر، استفاده از آموزش‌های نوین و کاربردی بوده است.

تمرین

در این فایل دو تمرین اصلی برای شما داریم:

1. حتما تست طرز فکر رشد و ایستا را انجام دهید. در پایین این فایل کتاب کار قرار داده شده که می‌توانید آن را مشاهده کرده و تست را انجام دهید. این تست به شما کمک می‌کند بفهمید که آیا طرز فکر شما رشد است یا ایستا. گاهی ممکن است فکر کنید طرز فکر شما رشد است، اما با برخی سوالات از تست متوجه شوید که ترس و نگرش ایستا دارید.

تهیه کتاب کار توسعه مالی

2. برای تغییر طرز فکر خود از امروز چه اقداماتی می‌کنید؟ چه کارهایی می‌توانید انجام دهید که طرز فکر شما از ایستا به رشد تغییر کند؟

اشتراک گذاری این مقاله
محتوایی که در اینجا مطالعه خواهید کرد

نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به نظرت تو طرز فکر رشد داری یا ایستا؟ میخوای بدونی جزو کدوم دسته ای؟

تو دوره رایگان توسعه مالی شرکت کن و بدون اینکه هزینه ای پرداخت کنی، یکبار برای همیشه با مفاهیم ذهنیت رشد و ایستا و باورهای غلط و محدودکننده آشنا شو تا بتونی به اهدافت برسی و هدف هات رو تیک بزنی✅